کلمه جو
صفحه اصلی

دوباره


مترادف دوباره : ازنو، مجدد، مجدداً، مکرراً

فارسی به انگلیسی

afresh, again, anew, re-, over, new


again, once more


again, once more, second, afresh, anew, re-, over, encore

فارسی به عربی

ثانیة

مترادف و متضاد

ازنو، مجدد، مجدد، مجدداً، مکرراً


bis (اسم)
دوباره

afresh (قید)
از نو، دوباره

again (قید)
از نو، دوباره، پس، باز هم، باز، دیگر، مجددا، نیز، یکبار دیگر، مکرر، دگربار، بعلاوه، از طرف دیگر

anew (قید)
از نو، دوباره، از سر، بطرز نوین

فرهنگ فارسی

۱ - دو مرتبه مجددا مکرر . ۲ - ( صفت ) آنچه که بار دوم صورت گیرد : عمر دوباره . ۳ - دوبار تقطیر شده .

لغت نامه دهخدا

دوباره. [ دُ رَ / رِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) کرت ثانی. کرت دیگر. باز. مرة اخری. بار دیگر. دیگر بار. دومرتبه. کرت دوم. مقابل یکباره. نیز. ایضاً. دگربار. مجدداً. از نو. دیگر باره. دفعه دوم. از سر. ( یادداشت مؤلف ). مکرر، چون حیات دوباره و عمر دوباره. ( آنندراج ). دودفعه و مکرر. ( ناظم الاطباء ) : اعادة؛ دوباره گفتن [ سخن را ]. ( منتهی الارب ).
پس مرا خون دوباره می ریزی
من به خونابه باز می غلطم.
خاقانی.
مطربی دور از این خجسته سرای
کس ندیدش دوباره در یک جای.
سعدی ( گلستان ).
- امثال :
دوباره نیست کس را زندگانی . ( از مجموعه مختصر امثال طبع هند ).
- حیات یا عمر دوباره ؛ زندگی مکرر. حیات از نو. ( از آنندراج ) :
خونریزبی دیت مشمر بادیه که هست
عمر دوباره در سفر روح پرورش.
خاقانی.
از داغ تازگی جگر پاره پاره یافت
از آفتاب صبح حیات دوباره یافت.
صائب ( از آنندراج ).
از هستی دوروزه به تنگ اند عارفان
تو ساده لوح طالب عمر دوباره ای.
صائب ( از آنندراج ).
- امثال :
عمر دوباره نداده اند کسی را. ( امثال و حکم دهخدا ).
خدا کی می دهد عمر دوباره .
( امثال و حکم دهخدا ).
- دوباره شدن ؛ تکرار گردیدن. مکرر شدن :
شنیده ام که حدیثی که آن دوباره شود
چو صبر گردد تلخ از چه خوش بود چو شکر.
فرخی.
- دوباره کردن ؛ از سر گرفتن :
اگر به روی تو باردگر نظاره کنم
چو صبح زندگی خویش را دوباره کنم.
صائب ( از آنندراج ).
|| دونوبت. دوبار. یک بار به اضافه بار دیگر :
بفرمود پس گیو را شهریار
دوباره ز لشکر گزین کن هزار.
فردوسی.
|| مضاعف و دوچندان. ( ناظم الاطباء ). ضعف. ( یادداشت مؤلف ) :
یکی را ز بن بیستگانی نبخشی
یکی را دوباره دهی بیستگانی.
منوچهری.
|| ثانیاً. ( یادداشت مؤلف ). || دوبارتقطیرشده. ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. دو دفعه، دو مرتبه.
۲. (صفت ) مکرر، کاری که برای بار دوم صورت گیرد.

دانشنامه عمومی

دوباره (آلبوم دی جی اسنیک). دوباره اولین آلبوم استودیویی تهیه کننده موسیقی الکترونیک فرانسوی، دی جی اسنیک است که در تاریخ ۵ آگوست ۲۰۱۶ توسط اینتراسکوپ رکوردز منتشر شد.
دی جی اسنیک (همچنین مدیر اجرایی تولید)
اسکریلکس
Yellow Claw
Aalias

فرهنگستان زبان و ادب

{encore (fr. ) , bis} [موسیقی] عبارتی که بیان آن از سوی حضار به معنای درخواست اجرای مجدد قطعه ای از قطعات اجراشده یا حتی اجرانشده است

گویش اصفهانی

تکیه ای: dodahfa
طاری: dobâra
طامه ای: dobâra
طرقی: dobâra
کشه ای: dowreyi
نطنزی: dobâra


واژه نامه بختیاریکا

دو وِری
دوارتِه
ز سر؛ ز نو؛ زون تَرِه؛ وا

جدول کلمات

باز

پیشنهاد کاربران

مکرر

دگرباره

برای نشان دادن چیزی یا اتفاقی که تکرار می شود ، چیزی که مجدداً تکرار شده باشه ، از نو ، باز ، یک بار دیگر

ازنو، مجدد، مجدداً، مکرراً

دگربار



کلمات دیگر: