مترادف مخزن : انبار، محفظه، باک، تانکر، خزانه، گنجینه، جایگاه، معدن
برابر پارسی : انبار، انباشتگاه، اندوختگاه، گنجینه
magazine, store(house), warehouse, tank, [rare.] treasure
barrel, bomb, bulb, depot, receptacle, repository, storehouse, tank
دولا بچه , گنجه خوراک , خوراکي , ابدار خانه , شربت خانه , مخصوص لوازم سفره , انباره , انبار کردن , ذخيره کردن , انبار , مخزن , انبار کالا , انبار گمرک , بارخانه
انبار، محفظه
باک، تانکر
خزانه، گنجینه
جایگاه، معدن
۱. انبار، محفظه
۲. باک، تانکر
۳. خزانه، گنجینه
۴. جایگاه، معدن
انباشتگاه، انبار، اندوختگاه، اندوختگاه