مترادف مجروح شدن : زخمی شدن، زخم برداشتن، جراحت برداشتن، زخمدار شدن، مصدوم شدن، ریش شدن، جریحه دار شدن، فگار شدن
برابر پارسی : زخم دیدن، زخم برداشتن، آسیب دیدن
زخمی شدن، زخم برداشتن، جراحت برداشتن، زخمدار شدن، مصدوم شدن، ریش شدن
جریحهدار شدن، فگار شدن
۱. زخمی شدن، زخم برداشتن، جراحت برداشتن، زخمدار شدن، مصدوم شدن، ریش شدن
۲. جریحهدار شدن، فگار شدن