<hr> <b>مترادف مخفی شدن</b> : پنهان شدن، نهان گشتن، خود را قایم کردن، ناپیدا شدن، نامرئی شدن <br> <hr> <b>برابر پارسی</b> : ناپدید شده <br>

مترادف مخفی شدن : پنهان شدن، نهان گشتن، خود را قایم کردن، ناپیدا شدن، نامرئی شدن برابر پارسی : ناپدید شده

فارسی به انگلیسی

<div class="boxBd">( مصدر ) پنهان شدن نهان گشتن .</div>

( مصدر ) پنهان شدن نهان گشتن .

فرهنگ فارسی

<div class="boxBd">تَپِستِن<br></div>

واژه نامه بختیاریکا

روی اندرکشیدن ؛ مخفی شدن. نهان شدن. ( از یادداشتهای مؤلف ) :<br>شیر گردون روی همچون خارپشت اندرکشید<br>چون شود نیلوفرتیغ تو گلگون در شکار. <br>سیدحسن غزنوی.<br>

روی اندرکشیدن ؛ مخفی شدن. نهان شدن. ( از یادداشتهای مؤلف ) : شیر گردون روی همچون خارپشت اندرکشید چون شود نیلوفرتیغ تو گلگون در شکار. سیدحسن غزنوی.

پیشنهاد کاربران

<p>پنهان شدن، نهان گشتن، خود را قایم کردن، ناپیدا شدن، نامرئی شدن</p>

پنهان شدن، نهان گشتن، خود را قایم کردن، ناپیدا شدن، نامرئی شدن

مخفی شدن

فارسی به انگلیسی

مترادف و متضاد

فرهنگ فارسی

فرهنگ فارسی ساره

واژه نامه بختیاریکا

پیشنهاد کاربران