کلمه جو
صفحه اصلی

لنگان

فارسی به انگلیسی

halting, limping, gimpy

limping


halting


فرهنگ فارسی

۱- ( صفت ) لنگنده . ۲- درحال لنگیدن : و بسیار خلق پیش او ( عیسی ) گرد شدند چیزی لنگان و چیزی پیسان وبعضی لال ...

لغت نامه دهخدا

لنگان. [ ل َ ] ( نف ، ق ) لنگنده. || در حال لنگیدن. شلان. لنگان رفتن . عرجان. تعارج. قزلان. لنگ لنگان رفتن : ختع؛ لنگان رفتن کفتار. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

۱. لنگنده.
۲. (قید ) در حال لنگیدن.

دانشنامه عمومی

لنگان (به لاتین: Ləngan) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان ماساللی واقع شده است. لنگان ۴۷۶ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای جمهوری آذربایجان

واژه نامه بختیاریکا

یه نَری


کلمات دیگر: