کلمه جو
صفحه اصلی

توانبخشی

فارسی به انگلیسی

rehabilitation

مترادف و متضاد

rehabilitation (اسم)
نوسازی، توانبخشی، نوتوانی، تجدید اسکان، احیای شهرت یا اعتبار

فرهنگ معین

(تَ بَ ) (حامص . ) بازگرداندن تن درستی و عمل کرد طبیعی عضو آسیب - دیده یا شخص بیمار در کوتاه ترین مدت ، بازتوانی .

دانشنامه عمومی

در علوم بهداشتی، توانبخشی یا بازتوانی (به انگلیسی: Rehabilitation) فرآیندی است که در آن به فرد توانخواه کمک می شود تا توانایی از دست رفته خود پس از یک واقعه، بیماری یا آسیب را که منجر به محدودیت عملکردی وی شده است مجدداً به دست آورد . توانبخشی حوزه علمی بسیار وسیعی در مجموعه خدمات بهداشتی و درمانی محسوب می گردد و به افراد کمک می کند تا پس از ابتلا به مشکلاتی نظیر سکته مغزی، ضایعات نخاعی، جراحی های ارتوپدی، ضربه مغزی، سوختگی، کم شنوایی، اختلال پردازش مرکزی شنوایی، مشکلات تعادل و غیره، تا حد امکان بر مشکل خود غلبه نموده و استقلال عملکردی قبلی را باز یابد.
در علوم بهداشتی، توانبخشی یا بازتوانی (به انگلیسی: Rehabilitation) فرآیندی است که در آن به فرد توانخواه کمک می شود تا توانایی از دست رفته خود پس از یک واقعه، بیماری یا آسیب را که منجر به محدودیت عملکردی وی شده است مجدداً به دست آورد .توانبخشی حوزه علمی بسیار وسیعی در مجموعه خدمات بهداشتی و درمانی محسوب می گردد و به افراد کمک می کند تا پس از ابتلا به مشکلاتی نظیر سکته مغزی، ضایعات نخاعی، جراحی های ارتوپدی، ضربه مغزی، سوختگی، کم شنوایی، اختلال پردازش مرکزی شنوایی، مشکلات تعادل و غیره، تا حد امکان بر مشکل خود غلبه نموده و استقلال عملکردی قبلی را بازیابد.
گفتار درمانی
بینایی سنجی
شنوایی شناسی
طب فیزیکی و توانبخشی
فیزیوتراپی
کاردرمانی
مددکاری اجتماعی
مدیریت توانبخشی
مشاوره توانبخشی
تَوانبَخشی به معنای بازتوانی و بازگرداندن توانایی های یک فرد به حالت حداکثر استقلال اطلاق می گردد. در توانبخشی بر خلاف پزشکی هیچگونه دارویی تجویز نمی شود و روند بازیافتن تواناییها تدریجی است. تئوری های موتورکنترلی از جمله یادگیری حرکتی از اصول پایه ای توانبخشی هستند.
با توجه به آن که توانبخشی بیشتر در مورد کودکان و بزرگسالانی کاربرد دارد که از نظر توانایی های جسمی ذهنی یا گفتاری دچار مشکل می باشند رشته های دخیل در این فرایندها را شاخه ها یا اعضای تیم توانبخشی می دانند. این رشته ها (به ترتیب حروف الفبا) عبارتند از:
کار درمانی استفاده از فعالیتهای هدفمند برای جلوگیری از ناتوانی و حفظ سلامتی افرادی است که به نوعی دچار آسیب جسمی، ذهنی یا روانی هستند. از نظر انجمن کار درمانی آمریکا (A.O.T.A) کار درمانی عبارت است از استفاده از فعالیتهای هدفمند برای افرادی که در اثر آسیب یا بیماری دچار محدودیت اختلال عملکرد روانی، اجتماعی، رشدی یا اختلالات یادگیری شده اند، به منظور ایجاد حداکثر استقلال، جلوگیری از ناتوانی و حفظ سلامتی. این حرفه شامل ارزیابی، درمان و مشاوره است.

(علوم درمانی) فرآیند کمک به فرد آسیب دیدۀ توانخواه برای اینکه توانایی از دست رفتۀ خود را مجدداً به دست آورد. معادل Rehabilitation در انگلیسی.


پیشنهاد کاربران

توانبخشی. الف. ( اسم مصدری ) عمل توان بخشیدن، توانائی بخشیدن، قدرت دادن، قادر نمودن.
ب. ( علوم درمانی و طب ) امور درمانی در جهت ایجاد، بازیابی و یا بهبود بخشیدن به توانائی های یک شخص ( چه جسمی و چه ذهنی ) که به دلائلی چون ذاتی، بیماری یا حادثه ای فاقد آنهاست، فاقد آنها گشته، و یا در آنها ضعیف شده است. مترادف این واژه در زبان انگلیسی «rehabilitation» است.
امثال:
"خود شکوفایی به این معناست که هر فرد معلول بتواند از عهده برآوردن نیازهای خود برآید و با دستیابی به یک نقش مثبت در زندگی اجتماعی، به صورتی مستقل، محترمانه و با کرامت زندگی کند. در واقع این هدف می تواند آرمان توانبخشی باشد. " ( منبع: تارنمای مرکز ضایعات نخاعی جانبازان )
"شاید تجربه «هلن کلر» راه را برای کار با این کودکان تا اندازه ای گشود، اما بواسطۀ آنکه کار توانبخشی برای یک کودک مستقل و متفاوت از کودک دیگر است، هنوز هم در این زمینه، علیرغم پیشرفت های کسب شده، راهی طولانی باقی مانده است. " ( منبع: تارنمای توانبخشی ایران - با اندکی تغییر )

کاردرمانی


کلمات دیگر: