asking (a person) to write with a view to verifying hishandwriting
استکتاب
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
طلب نوشتن چیزی کردن، نویسندگی خواستن، کسی راواداربه نوشتن مطلبی کردن برای تطبیق خط
( مصدر ) ۱ - نوشتن فرمودن ۲ - نوشتن چیزی خواستن طلب نوشتن چیزی کردن . ۳ - استنساخ کردن نسخه بر داشتن رونوشت برداشتن .
( مصدر ) ۱ - نوشتن فرمودن ۲ - نوشتن چیزی خواستن طلب نوشتن چیزی کردن . ۳ - استنساخ کردن نسخه بر داشتن رونوشت برداشتن .
فرهنگ معین
(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - طلب نوشتن چیزی را کردن . ۲ - نسخه برداشتن ، رونوشت برداشتن .
لغت نامه دهخدا
استکتاب. [ اِ ت ِ تا ] ( ع مص ) نوشتن فرمودن. ( منتهی الارب ). نوشتن چیزی خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). چیزی نوشتن خواستن. نوشتن خواستن. ( منتهی الارب ). طلب نوشتن چیزی کردن. نویسانیدن. طلب نوشتن. بنوشتن داشتن. || کتابت کردن. نوشتن. ( غیاث ).
- استکتاب کردن ؛ نویساندن.
- || استنساخ کردن.
- استکتاب کردن ؛ نویساندن.
- || استنساخ کردن.
پیشنهاد کاربران
به دست اوردن
کلمات دیگر: