تازه، نو، شگفت، طرفه، عجیب
(اسم صفت ) ۱ - تازه نو . ۲ - شگفت عجیب طرفه . ۳ - برگزیده منتخب .
آنکه خانه زاد و از نتایج صاحب خود نباشد
(اسم صفت ) ۱ - تازه نو . ۲ - شگفت عجیب طرفه . ۳ - برگزیده منتخب .
آنکه خانه زاد و از نتایج صاحب خود نباشد
مستطرف . [ م ُ ت َ رَ ](ع ص ، اِ) نعت مفعولی از استطراف . آنکه خانه زاد و از نتایج صاحب خود نباشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || هر گیاه که هنوز در غلاف خود باشد. || مال نو. || مستطرف الایام ؛ اول زمانه : فعلته فی مستطرف الایام . (منتهی الارب ). || طرفه و نوشمرده . || نویافته و پیداکرده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خوش و شگفت دیده . (منتهی الارب ). رجوع به استطراف شود.
مستطرف . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استطراف . آنکه نو می شمارد چیزی را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || آنکه از نو پیدا می کند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به استطراف شود.