کلمه جو
صفحه اصلی

مساورت

فرهنگ معین

(مُ وَ رَ ) [ ع . مساورة ] (مص ل . ) جست و خیز کردن ، به سوی یکدیگر حمله کردن .

لغت نامه دهخدا

مساورت.[ م ُ وَ رَ ] ( ع مص ) مساورة. رجوع به مساورة شود.

مساورة. [ م ُ وَ رَ ] ( ع مص ) گرفتن سر کسی را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || برجستن بریکدیگر و حمله آوردن. ( منتهی الارب ). بر یکدیگر جهیدن چون مار که بر سوار بر می جهد. ( اقرب الموارد ). || جهیدن و حمله کردن بر کسی ، گویند: ساورتنی الهموم ؛ غمها بر من حمله آوردند. ( اقرب الموارد ).

مساورت .[ م ُ وَ رَ ] (ع مص ) مساورة. رجوع به مساورة شود.


فرهنگ عمید

۱. بر یکدیگر جستن.
۲. با یکدیگر جست وخیز کردن.


کلمات دیگر: