کلمه جو
صفحه اصلی

بهرم

فرهنگ فارسی

( اسم ) کاجیره

لغت نامه دهخدا

بهرم. [ ب َ رَ ] ( اِ ) عُصْفُر. ( از ذیل اقرب الموارد ). بهرمان. عصفر. احریض. ( ابن البیطار ). عصفر است که گل کاجیره باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گل کاجیره. ( ناظم الاطباء ). اسم فارسی گل عصفر است. ( فهرست مخزن الادویه ) ( تحفه حکیم مؤمن ). گل کاجیره. بهرمان. ( الجماهر بیرونی ص 35 ). کافشه. گل رنگ. کاغاله. ( یادداشت بخط مؤلف ). || حنا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). حنا که کلمه دخیل است. ( از ذیل اقرب الموارد ). رجوع به بهرمان شود.

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) = کاجیره
۲. = بهرمان


کلمات دیگر: