غروب , سرشب , شب هنگام , شبانگاه
مساء
عربی به فارسی
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
مساء. [ م َ ] ( ع اِ ) شبانگاه ، خلاف صباح. ( منتهی الارب ). وقت شام. ( غیاث ) ( آنندراج ). خلاف صباح ، و آن را مابین ظهر تا مغرب دانسته اند، لذا گفته اند که مساء بر دو گونه است : هنگام زوال و مایل گردیدن آفتاب و هنگام غروب آن. ( اقرب الموارد ). شام. شب. شبانگاهان. مقابل غداة ( بامداد ) از نیم روز تا شب. و رجوع به مسا شود: أتیته مساء أمس ؛ آمدم او را شبانگاه دیروز. ( منتهی الارب )؛ یعنی دیروز هنگام مساء. ( اقرب الموارد ).
- مساءالخیر ؛ شب به شما خوش. شب بخیر. عصر بخیر.
- مسأکم بالخیر ؛ شب شما خوش. شب شما بخیر. عصر شما بخیر.
|| چون از کسی تطیر کنند و او را به فال بد گیرند، گویند: مسأاﷲ لا مساؤک یا لامسأک ، به رفع و نصب ، رفع آن به تقدیر «لنا» و نصب به تقدیر «نرجو»، زیرا در نزد عرب ، مساء کنایه از شر و گرفتاری وصباح کنایه از خیر و شادی بوده است. ( اقرب الموارد )( منتهی الارب ).
مساء. [ م َ ] (ع اِ) شبانگاه ، خلاف صباح . (منتهی الارب ). وقت شام . (غیاث ) (آنندراج ). خلاف صباح ، و آن را مابین ظهر تا مغرب دانسته اند، لذا گفته اند که مساء بر دو گونه است : هنگام زوال و مایل گردیدن آفتاب و هنگام غروب آن . (اقرب الموارد). شام . شب . شبانگاهان . مقابل غداة (بامداد) از نیم روز تا شب . و رجوع به مسا شود: أتیته مساء أمس ؛ آمدم او را شبانگاه دیروز. (منتهی الارب )؛ یعنی دیروز هنگام مساء. (اقرب الموارد).
- مساءالخیر ؛ شب به شما خوش . شب بخیر. عصر بخیر.
- مسأکم بالخیر ؛ شب شما خوش . شب شما بخیر. عصر شما بخیر.
|| چون از کسی تطیر کنند و او را به فال بد گیرند، گویند: مسأاﷲ لا مساؤک یا لامسأک ، به رفع و نصب ، رفع آن به تقدیر «لنا» و نصب به تقدیر «نرجو»، زیرا در نزد عرب ، مساء کنایه از شر و گرفتاری وصباح کنایه از خیر و شادی بوده است . (اقرب الموارد)(منتهی الارب ).
مساء. [ م َ ] (ع مص ) مصدر میمی است فعل ساء را. (اقرب الموارد). مساءة. سَوء. رجوع به سوء و مساءة شود.