کلمه جو
صفحه اصلی

مستطیر

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - درخشان . ۲ - منتشر.

فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - درخشان . ۲ - منتشر.

لغت نامه دهخدا

مستطیر. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استطارة. ساطع و منتشر: صبح یا برق یا شیب یا شر مستطیر. ( اقرب الموارد ). بردمیده. ( منتهی الارب ). آشکار : یوفون بالنذر و یخافون یوماً کان شره مستطیرا. ( قرآن 7/76 ). || غبار برآمده و پریشان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || متفرق و پراکنده. ( اقرب الموارد ). || سگ و اشتر به گشنی آمده. ( منتهی الارب ). رجوع به استطارة شود.

فرهنگ عمید

پراکنده، منتشر.


کلمات دیگر: