جمع شبل به معنی بچه شیر
اشبال
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ شِبل ؛ بچه شیر.
( اِ ) [ ع . ] (مص م .)1 - یاری کردن . 2 - روآوردن .
( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ شِبل ، بچه شیر.
( اِ ) [ ع . ] (مص م . )۱ - یاری کردن . ۲ - روآوردن .
( اِ ) [ ع . ] (مص م . )۱ - یاری کردن . ۲ - روآوردن .
لغت نامه دهخدا
اشبال . [ اِ ] (ع مص ) مهربانی کردن بر کسی . || اعانت نمودن . || اشبلت المراءة علی ولدها؛ پرورد آن بیوه زن بچه را و شوی نکرد. (از ناظم الاطباء).
اشبال. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ شِبْل.
- ابواشبال ؛ شیر بیشه. ( ناظم الاطباء ).
اشبال. [ اِ ] ( ع مص ) مهربانی کردن بر کسی. || اعانت نمودن. || اشبلت المراءة علی ولدها؛ پرورد آن بیوه زن بچه را و شوی نکرد. ( از ناظم الاطباء ).
- ابواشبال ؛ شیر بیشه. ( ناظم الاطباء ).
اشبال. [ اِ ] ( ع مص ) مهربانی کردن بر کسی. || اعانت نمودن. || اشبلت المراءة علی ولدها؛ پرورد آن بیوه زن بچه را و شوی نکرد. ( از ناظم الاطباء ).
اشبال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ شِبْل .
- ابواشبال ؛ شیر بیشه . (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
= شبل
شبل#NAME?
کلمات دیگر: