(مُ تَ طِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ساکن .
مستوطن
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
مستوطن. [ م ُ ت َ طِ ] ( ع ص ) وطن گیرنده بلد و شهری را. ( از اقرب الموارد ). جای باش سازنده. ( از منتهی الارب ). آنکه به وطن گرفته. آنکه وطن ساخته است جائی را. و رجوع به استیطان شود.
کلمات دیگر: