کلمه جو
صفحه اصلی

تواطو

عربی به فارسی

ساخت وپاخت , تباني , سازش , هم نيرنگ , بست وبند


فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) سازش کردن باهم موافقت کردن با یکدیگر در امری با هم ساختن همدست شدن . ۲- ( اسم ) موافقت سازش .

فرهنگ معین

(تَ طُ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) سازش کردن با هم ، موافقت کردن همدیگر در امری ، همدست شدن . ۲ - (اِمص . ) موافقت ، سازش .

لغت نامه دهخدا

تواطؤ. [ ت َ طُءْ ] ( ع مص ) توافق. ( زوزنی ) ( از اقرب الموارد ). موافقت و سازواری و اتفاق کردن بر امری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). با همدیگر موافقت کردن. ( آنندراج ). اتفاق کردن. همداستان شدن. سازواری بر... موافقت بر... اتفاق در... ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || لفظی را گویند که وضع شده باشد بر امری عام و مشترک باشد بین افراد، علی السویه ، مانند لفظ انسان. و مقابل این لفظ است لفظ تشکیک... ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به تشکیک شود.

فرهنگ عمید

با هم سازش کردن، با یکدیگر موافقت و سازگاری کردن، با هم سازش کردن در کاری.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تواطو یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای تساوی یک کلی در صدق بر افرادش است.
هر گاه یک کلی بر تمام مصادیق خود به گونه ای یکنواخت و مساوی صدق کند، چنین نوع کلی را «متواطی» و تساوی در صدق را «تواطؤ» می نامند؛ مانند انسان که بر زید، بکر و عمرو به صورت برابر صدق می کند، چرا که نمی توان گفت: «زید در ماهیت انسانی خود (حیوان ناطق بودن) از بکر انسان تر است»، بر خلاف نور که به طور یکسان بر مصادیقش صدق نمی کند، زیرا نور خورشید در نور بودن خود شدیدتر از نور شمع است؛ یعنی «در درجه نور بودن» اختلاف دارند.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).• مظفر، محمدرضا، المنطق.
۱. ↑ ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۲، ص۹.۲. ↑ مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۷۱.
...


کلمات دیگر: