کلمه جو
صفحه اصلی

یک قبا

فرهنگ فارسی

یک لا قبا درویش

لغت نامه دهخدا

یک قبا.[ ی َ / ی ِ ق َ ] ( ص مرکب ) یک لاقبا. درویش. فقیر. ( یادداشت مؤلف ). که فقط یک قبا بر تن دارد :
به تنگ چشمی آن ترک لشکری نازم
که حمله بر من درویش یک قبا آورد.
حافظ.
و رجوع به یک لاقباشود.


کلمات دیگر: