کلمه جو
صفحه اصلی

مستحاث

فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع . ] ۱ - (اِمف . ) زمین زیر و رو شده . ۲ - (اِ. ) سنگواره ، فیل .

لغت نامه دهخدا

مستحاث. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استحاثة. زمینی که آن را زیر و رو کرده باشند تا آنچه در دل آن است بیرون آرند. ( اقرب الموارد ). || استخراج شده. ( اقرب الموارد ). || ( اِ )سنگواره. ( لغات فرهنگستان ). رجوع به استحاثة شود.


کلمات دیگر: