زکی تر، پاکتر، پاکیزه تر، پرهیزکارتر، پارساتر
( صفت ) ۱ - پاکتر پاکیزه تر . ۲ - پارساتر .
نام قریه بعمان ازارقه را
( صفت ) ۱ - پاکتر پاکیزه تر . ۲ - پارساتر .
نام قریه بعمان ازارقه را
ازکی . [ اَ کا ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از زکی . پاکتر. (غیاث اللغات ). صالحتر. (مجمل اللغة). پاکیزه تر. زکی تر: برسولی فرستاده آمد [ حصیری ] تا سلام وتحیت ما [ مسعود ] را اطیبه و ازکاه بخان رساند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 209). || لذیذتر. (غیاث اللغات ). || روشن تر. (مؤید الفضلاء).
ازکی . [ اِ ] (اِخ ) نام قریه ای بعمان ازارقه را، و در آن آبهای بسیار و باغهاست .