کلمه جو
صفحه اصلی

بهبودی


مترادف بهبودی : شفا، مداوا، معالجه ، خوبی، نکویی

متضاد بهبودی : وخامت

برابر پارسی : بهبود

فارسی به انگلیسی

mend, amendment, recovery, recuperation, well-being

فارسی به عربی

تحسن , تحسین , صحة

مترادف و متضاد

recovery (اسم)
حصول، بهبودی، ترمیم، جبران، بهبود، وصول، بهوش امدن، تحصیل چیزی، استرداد، باز یافت، بخودایی

betterment (اسم)
اصلاح، بهتری، بهبودی، بهبود

amelioration (اسم)
بهتر شدن، بهبودی

recuperation (اسم)
بهبودی، رمق تازه، نیروی تازه

health (اسم)
بهبودی، مزاج، حال، سلامت، سلامتی، تندرستی

شفا، مداوا، معالجه ≠ وخامت


۱. شفا، مداوا، معالجه ≠ وخامت
۲. خوبی، نکویی


فرهنگ فارسی

۱ - خوبی نیکی . ۲ - تندرستی .توضیح چون ( بهبود ) خود مصدر مرخم و اسم مصدر است الحاق آن به ( ی ) حاصل مصدر صحیح نیست ( بر خلاف ( نابودی ) که نابود صفت است )

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) ۱ - خوبی ، نیکی . ۲ - تندرستی .

لغت نامه دهخدا

بهبودی. [ ب ِ ] ( حامص مرکب ) خوبی و خیریت. ( ناظم الاطباء ). خوبی. نیکی. ( فرهنگ فارسی معین ). || تندرستی. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). || زور و توانائی. || ( اِ ) کنایه از خنجر و دشنه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

= بهبود &delta، این کلمه درست نیست، زیرا بهبود خود اسم مصدر است و نباید «ی» به آن الحاق کرد.

= بهبود Δ این کلمه درست نیست، زیرا بهبود خود اسم مصدر است و نباید «ی» به آن الحاق کرد.


دانشنامه عمومی

بهبودی اشاره به صفحه های زیر دارد:
رضا بهبودی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون.
داوود بهبودی خواننده، آهنگساز و نوازنده گیتار.
سلیمان بهبودی از وابستگان دربار پهلوی دوم.
علیرضا بهبودی والیبالیست ایرانی.
محمدباقر بهبودی پژوهشگر دینی.
کلاته بهبودی روستایی از توابع بخش چاپشلو شهرستان درگز.
بهبودی ریکاوری یا واحد مراقبت پس از بیهوشی.


کلمات دیگر: