کلمه جو
صفحه اصلی

هرزه رو

فرهنگ فارسی

(صفت ) هرزهدو

لغت نامه دهخدا

هرزه رو. [ هَََ زَ / زِ رَ / رُ ] ( نف مرکب ) دیری کننده. ( ناظم الاطباء ). || آنکه بدون اراده و بدون کار به هرجا آمد و شد می کند و سخن چینی و هرزه درایی مینماید. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: