کلمه جو
صفحه اصلی

هرز شدن

فارسی به انگلیسی

to work loose


فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱- هرزرفتن ۲- خراب شدن و ازکارافتادن پر. قفل وکلید ومانند آن .

لغت نامه دهخدا

هرز شدن. [ هََ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) هدر رفتن و روان شدن آب به زمین لم یزرع. ( یادداشت به خط مؤلف ). || خراب شدن و از کار افتادن پره قفل. ( یادداشت به خط مؤلف ). این معنی در مورد ابزار دیگر نیز به کار رود:هرز شدن کلید، هرز شدن پیچ و سرپیچ چراغ و جز آن.


کلمات دیگر: