(اِ دِ ) (اِمر. ) ۱ - سفیدة تخم مرغ . ۲ - سپید چشم .
اسپیده
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
اسپیده. [ اِ دَ / دِ ] ( اِ ) سپیده. لک سپید. سپیدی چشم. ( رشیدی ): و اسپیده چشم که از قرحه پدید آمده باشد زائل گرداند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). || تخمه اطفال از شیر که چون پنیری شیر خورده برگرداند. || سپیدی صبح. ( رشیدی ). || سپیدآب که زنان بر روی مالند و آن قلعی و اسرب سوخته و خاکستر باشد. ( رشیدی ).
کلمات دیگر: