کلمه جو
صفحه اصلی

نازک کمر

فرهنگ فارسی

( صفت ) کمرباریک لاغر میان : پنجه بهله نازک کمران با عدم دست و گریبان شده است . ( صائب )

لغت نامه دهخدا

نازک کمر. [ زُ ک َ م َ ] ( ص مرکب ) نازک میان. کمرباریک. لاغرمیان. که میانی لاغر و باریک و موزون دارد :
پنجه بهله نازک کمران
با عدم دست و گریبان شده است.
صائب ( آنندراج ).


کلمات دیگر: