کلمه جو
صفحه اصلی

هرط

فرهنگ فارسی

طعن کردن و دردیدن ناموس کسی را بد گفتن

لغت نامه دهخدا

هرط. [ هَِ / هََ ] ( ع اِ ) گوشت لاغر شبیه آب بینی خشک. ( منتهی الارب ). گوشت لاغر ماننده به مخاط که به کار نیاید از لاغری. ( اقرب الموارد ).

هرط. [ هَِ رَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ هرطة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به هرطة شود.

هرط. [ هَِ ] ( ع ص ) شتر ماده کلانسال. ج ، اهراط، هروط. ( منتهی الارب ). ج ، هراط. ( اقرب الموارد ). || مرد مالدار. ( منتهی الارب ). || میش کلانسال لاغر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

هرط. [ هََ ]( ع مص ) طعن کردن و دریدن ناموس کسی را. ( منتهی الارب ). تعرض کردن برادر خود را یا در ناموس برادر خود. ( اقرب الموارد ). || بدگفتن. ( منتهی الارب ). خلط در کلام. ( اقرب الموارد ). || سخن نااستوار و ردی گفتن. ( منتهی الارب ). تنقص. ( اقرب الموارد ).

هرط. [ هََ ](ع مص ) طعن کردن و دریدن ناموس کسی را. (منتهی الارب ). تعرض کردن برادر خود را یا در ناموس برادر خود. (اقرب الموارد). || بدگفتن . (منتهی الارب ). خلط در کلام . (اقرب الموارد). || سخن نااستوار و ردی گفتن . (منتهی الارب ). تنقص . (اقرب الموارد).


هرط. [ هَِ ] (ع ص ) شتر ماده ٔ کلانسال . ج ، اهراط، هروط. (منتهی الارب ). ج ، هراط. (اقرب الموارد). || مرد مالدار. (منتهی الارب ). || میش کلانسال لاغر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).


هرط. [ هَِ / هََ ] (ع اِ) گوشت لاغر شبیه آب بینی خشک . (منتهی الارب ). گوشت لاغر ماننده به مخاط که به کار نیاید از لاغری . (اقرب الموارد).


هرط. [ هَِ رَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ هرطة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هرطة شود.



کلمات دیگر: