کلمه جو
صفحه اصلی

یمینی

فرهنگ فارسی

نسبت اجدادی است عقیق

لغت نامه دهخدا

یمینی. [ ی َ ] ( ص نسبی ) نسبت اجدادی است. ( از لباب الانساب ). || ( اِ ) عقیق. ( ناظم الاطباء ).

یمینی. [ ی َ ] ( اِخ ) حیان بن اعین بن یمین بن سلیع حضرمی. از راویان بودو از عبداﷲبن عمر روایت کرد. پسرش خالد و نیز عقبةبن عامر حضرمی از او روایت دارند. ( از لباب الانساب ).

یمینی . [ ی َ ] (اِخ ) حیان بن اعین بن یمین بن سلیع حضرمی . از راویان بودو از عبداﷲبن عمر روایت کرد. پسرش خالد و نیز عقبةبن عامر حضرمی از او روایت دارند. (از لباب الانساب ).


یمینی . [ ی َ ] (ص نسبی ) نسبت اجدادی است . (از لباب الانساب ). || (اِ) عقیق . (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: