guard
بنوان
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
نگهبان، خرمن، نگهبان کشتزار
( صفت اسم ) نگاهدارند. اسباب و اموال نگهبان .
( صفت اسم ) نگاهدارند. اسباب و اموال نگهبان .
فرهنگ معین
(بَ یا بُ ) (ص مر. اِمر. ) نگه دارندة زراعت ، نگهبان خرمن .
(بُ ) (ص مر. اِمر. ) نگاه دارندة اسباب و اموال ، نگهبان .
(بُ ) (ص مر. اِمر. ) نگاه دارندة اسباب و اموال ، نگهبان .
(بَ یا بُ) (ص مر. اِمر.) نگه دارندة زراعت ، نگهبان خرمن .
(بُ) (ص مر. اِمر.) نگاه دارندة اسباب و اموال ، نگهبان .
لغت نامه دهخدا
بنوان. [ ب َ / ب ُ ] ( اِ مرکب ، ص مرکب ) مرکب از بن + وان.( برهان ) ( حاشیه برهان چ معین ) . نگهدارنده زراعت و نگهبان خرمن. ( برهان ) ( آنندراج ). نگاهبان خرمن. خرمن بان. ( شرفنامه منیری ). سرکار کشت و زراعت. ( ناظم الاطباء ). دشت بان. نگاهبان کشت و خرمن. || نگاهدارنده اسباب و اموال. ( برهان ). نگهبان اموال و اسباب. ( آنندراج ). نگاهدارنده اسباب و اموال. نگهبان. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ عمید
۱. نگهبان خرمن.
۲. نگهبان کشتزار.
۲. نگهبان کشتزار.
دانشنامه عمومی
بنوان، روستایی از توابع بخش رونیز شهرستان استهبان در استان فارس ایران است.
این روستا در دهستان خیر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۶۹۵ نفر (۴۲۷خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان خیر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۶۹۵ نفر (۴۲۷خانوار) بوده است.
wiki: بنوان
جدول کلمات
نگهبان خرمن, نگهبان کشتزار
کلمات دیگر: