کلمه جو
صفحه اصلی

بی قرینگی

فرهنگ فارسی

نیامیختن چیزی بچیزی و مراد از آن یکتایی در امری و ثانی نداشتن در کاری است .

لغت نامه دهخدا

بی قرینگی. [ ق َ ن َ / ن ِ ] ( حامص مرکب ) نیامیختن چیزی به چیزی ، و مراد از آن یکتایی در امری و ثانی نداشتن در کاری است. ( غیاث ) ( آنندراج ).


کلمات دیگر: