کلمه جو
صفحه اصلی

بی ضبط

فرهنگ فارسی

بی ترتیب ٠ بی نظام ٠

لغت نامه دهخدا

بی ضبط.[ ض َ ] ( ص مرکب ) بی ترتیب. بی نظام. ( ناظم الاطباء ).
- بی ضبط و ربط ؛ بدون نظم و ترتیب و اسلوب.
|| بی قید. لاابالی. || رند. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: