ناگاه آمدن کسی را.ناگاه در آمدن کسی را. یا مرگ ناگهان کسی را فرا گرفتن . ناگهان مردن و فعل آن بصورت مجهول آید .
بغت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بغت . [ ب َ ] (ع مص ) ناگاه آمدن کسی را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). ناگاه درآمدن کسی را. (از ناظم الاطباء). || مرگ ناگهان کسی را فرا گرفتن . ناگهان مردن و فعل آن بصورت مجهول آید. (از دزی ج 1 ص 101).
بغت . [ ب َ ] (ع ق ) ناگاه .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بَغتَة. بَغتَةً. (منتهی الارب ). و رجوع به دو کلمه ٔ مذکور شود.
بغت. [ ب َ ] ( ع ق ) ناگاه.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بَغتَة. بَغتَةً. ( منتهی الارب ). و رجوع به دو کلمه مذکور شود.
بغت. [ ب َ ] ( ع مص ) ناگاه آمدن کسی را. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). ناگاه درآمدن کسی را. ( از ناظم الاطباء ). || مرگ ناگهان کسی را فرا گرفتن. ناگهان مردن و فعل آن بصورت مجهول آید. ( از دزی ج 1 ص 101 ).
بغة. [ ب ُغ ْ غ َ ] ( ع اِ ) مؤنث بغ. شتر ماده ریزه. ( منتهی الارب ). در تداول دهقانان گاو نر. ( یادداشت لغتنامه ).
بغت. [ ب َ ] ( ع مص ) ناگاه آمدن کسی را. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). ناگاه درآمدن کسی را. ( از ناظم الاطباء ). || مرگ ناگهان کسی را فرا گرفتن. ناگهان مردن و فعل آن بصورت مجهول آید. ( از دزی ج 1 ص 101 ).
بغة. [ ب ُغ ْ غ َ ] ( ع اِ ) مؤنث بغ. شتر ماده ریزه. ( منتهی الارب ). در تداول دهقانان گاو نر. ( یادداشت لغتنامه ).
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱۳(بار)
ناگهان. (مجمع البیان و مفردات) ، پس آنها را ناگهان در حالی که نمیدانستند گرفتیم. این کلمه در قرآن مجید 13 بار به کار رفته و همه درباره ناگهانی بودن قیامت و عذاب دنیوی است.
ناگهان. (مجمع البیان و مفردات) ، پس آنها را ناگهان در حالی که نمیدانستند گرفتیم. این کلمه در قرآن مجید 13 بار به کار رفته و همه درباره ناگهانی بودن قیامت و عذاب دنیوی است.
wikialkb: ریشه_بغت
پیشنهاد کاربران
از بغی به معنای تجاوز
کلمات دیگر: