کلمه جو
صفحه اصلی

حطیطه

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان براکوه بخش جغتای شهرستان سبزوار

لغت نامه دهخدا

حطیطه . [ ح َ طَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کنارشهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر. واقع در جلگه و با آب و هوای گرمسیری و دارای 552 تن سکنه است . آب آن از قنات تأمین می شود.(از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


حطیطة. [ ح َ طَ ] (ع اِ) ثمن کم کرده شده یا آنکه کم کنند و فرونهند از چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء).


حطیطة. [ ح ُ طَ طَ] (ع اِ مصغر) شرفه . (منتهی الارب ). این مصغر است .


( حطیطة ) حطیطة. [ ح َ طَ ] ( ع اِ ) ثمن کم کرده شده یا آنکه کم کنند و فرونهند از چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ).

حطیطة. [ ح ُ طَ طَ] ( ع اِ مصغر ) شرفه. ( منتهی الارب ). این مصغر است.
حطیطه. [ ح َ طَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کنارشهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر. واقع در جلگه و با آب و هوای گرمسیری و دارای 552 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین می شود.( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

حطیطه. [ ح َ طی طَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان براکوه بخش جغتای شهرستان سبزوار. کوهستانی و معتدل و دارای 201 تن سکنه است. آب آن از رودخانه تأمین میشود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

حطیطه . [ ح َ طی طَ ] (اِخ ) دهی از دهستان براکوه بخش جغتای شهرستان سبزوار. کوهستانی و معتدل و دارای 201 تن سکنه است . آب آن از رودخانه تأمین میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


دانشنامه عمومی

حطیطه ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
حطیطه (بردسکن)
حطیطه (سبزوار)

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حَطیطه به مقدارِ کاهش یافته از بهای کالا پس از معامله را می گویند و از آن در باب معاملات و تجارت سخن گفته شده است.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج ۳،ص۳۱۴.
...


کلمات دیگر: