کلمه جو
صفحه اصلی

بعلی

فرهنگ فارسی

ایل ٠٠٠ یکی از طوایف بنی کعب خوزستان

لغت نامه دهخدا

بعلی. [ ب َ لی ی ] ( ع اِ ) روییده شده در مزرعه ای که بواسطه باران مشروب شود. ( ناظم الاطباء ).

بعلی. [ ب َ ]( اِ خ ) ( آقا یا خداوند من ). خدای مشهور کنعانیان. ( قاموس کتاب مقدس ). شوهر زن. ( از قاموس کتاب مقدس ).

بعلی. [ ب َ لی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به شهر بعلبک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به بعلبک.

بعلی. [ ب ُ ع َ ] ( اِخ ) ( ایل... ) یکی از طوایف بنی کعب خوزستان. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 90 ).

بعلی . [ ب َ ](اِ خ ) (آقا یا خداوند من ). خدای مشهور کنعانیان . (قاموس کتاب مقدس ). شوهر زن . (از قاموس کتاب مقدس ).


بعلی . [ ب َ لی ی ] (ص نسبی ) منسوب به شهر بعلبک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به بعلبک .


بعلی . [ ب َ لی ی ] (ع اِ) روییده شده در مزرعه ای که بواسطه ٔ باران مشروب شود. (ناظم الاطباء).


بعلی . [ ب ُ ع َ ] (اِخ ) (ایل ...) یکی از طوایف بنی کعب خوزستان . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 90).


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی بَعْلِی: شوهرم(کلمه بعل به معنای شوهر و یا به عبارتی دیگر همسر زن است و معنای اصلی این کلمه کسی است که قائم به امری بوده و در آن امر بی نیاز از غیر باشد ، مثلا به درخت خرمایی که بی نیاز از آبیاری با آب نهر و چشمه است و به آب باران اکتفاء میکند بعل میگویند و ن...
ریشه کلمه:
بعل (۷ بار)
ی (۱۰۴۴ بار)

شوهر. ، من پیر زنم و این شوهرم پیر است مثل . ، گفته‏اند بعل نام بتی بود در بعلبک، رجوع شود به «الیاس». نا گفته نماند در بَعل معنی استعلا است و آن از معنای اصلی آن که شوهر است و یک نوع تفّق بر زن دارد ملحوظ شده است. راغب گوید به درختی که بزرگ شده و رطوبت زمین را به وسیله ریشه هایش جذب می‏کند بجهة استعلا بَعل گفته‏اند. قهراً باید گیاهان که رطوبت جذب می‏کنند نیز چنین باشند در وسائل ج 6 ص 125 از امام صادق «علیه السلام» نقل است «فی الصدقة فیما سَقَتِ السّماءُ و الانهار اذا کانت سیحاً او بعلا العُشر»: در زکوة در آنچه آسمان و نهرها آن را آبیاری کرده هر گاه به وسیله ریشه باشد ده یک است. راغب گوید: عرب به معبود خود که بوسیله آن به خدا تقرب می‏جوید، بعل می‏گوید. علی هذا ممکن است معنی آیه فوق: چنین باشد: آیا معبود نکره‏ای می‏خوانید و احسن الخالقین را ترک می‏کنید؟. در این صورت مفرد آن اشاره به واحد نا معلوم از خدایان آنهاست.


کلمات دیگر: