کلمه جو
صفحه اصلی

هنگامیکه

فارسی به انگلیسی

when, as, when

فارسی به عربی

بینما , حینما , ک

مترادف و متضاد

as (حرف ربط)
چه، چنانکه، چون، همچنانکه، هنگامیکه، نظر باینکه

while (حرف ربط)
هنگامیکه، در صورتیکه، مادامی که، در حین، حال انکه

whenever (حرف ربط)
هنگامیکه، هر گاه، هر زمان که، هر وقت که

پیشنهاد کاربران

موقعی که

وقتی که

بدان هنگام که . . . . . . . . . . .

چون

در موقعیکه

بدانگه ( به آن گه ) ؛ آن زمان. آن وقت. ( یادداشت مؤلف ) :
نداند دل آمرغ پیوند دوست
بدانگه که با دوست کارش نکوست.
بوشکور.

زمانےڪہ


کلمات دیگر: