مترادف بالابان : تبیره، دهل، طبل، کوس، نقاره، نوعی شیپور، نوعی شاهین
بالابان
مترادف بالابان : تبیره، دهل، طبل، کوس، نقاره، نوعی شیپور، نوعی شاهین
فارسی به انگلیسی
lanner(et)
مترادف و متضاد
تبیره، دهل، طبل، کوس، نقاره
نوعی شیپور
نوعی شاهین
۱. تبیره، دهل، طبل، کوس، نقاره
۲. نوعی شیپور
۳. نوعی شاهین
فرهنگ فارسی
دهی از حومه شهرستان مهاباد
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
بالابان . (اِ) قسمی مرغ شکاری است . (فرهنگ نظام ). مرغی شکاری . شاید وارغن اوستایی باشد.مرغی است حرام گوشت و از جهت طیور وحشی میباشد. قسمی مرغ . (یادداشت مؤلف ).
بالابان . (اِ) قسمی از سرنا و کرنا. قسمی سرنای بزرگ . قسمی ساز روستایی . نام یکی از ذوات النفخ . قسمی شیپور بزرگ . (یادداشت مؤلف ). || طبل . دهل . (ناظم الاطباء). قسمی طبل که صدای بزرگ دارد. (فرهنگ نظام ).
بالابان . (اِخ ) دهی است از دهستان الند بخش حومه ٔ شهرستان خوی که در 51 هزار و پانصدگزی باختر خوی و 5 هزارگزی باختر راه ارابه رو الند به خوی واقع است . ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر با آب و هوای سالم و دارای 138 تن سکنه ، آب آنجا از دره ٔ کافی زیارت تأمین میشود، محصول عمده ٔ آن غلات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آنجا مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
بالابان . (اِخ ) دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد که در 45 هزارگزی باختر مهاباد و 7 هزارگزی خاور شوسه ٔ خانه به نقده در جلگه واقع است . ناحیه ایست دارای آب و هوای معتدل و 116 تن سکنه ، آب آنجا از رودخانه ٔ جلدیان تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و توتون و حبوب و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است . راه آنجا مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
بالابان . (اِخ ) دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران که در 4 هزارگزی جنوب خاور مرکز بخش و یک هزارگزی راه علیشاه عوض به تهران در جلگه واقع است . ناحیه ایست سردسیر و دارای 166 تن سکنه ، آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و صیفی و چغندرقند و شغل مردمش زراعت و راه آنجا ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
بالابان. ( اِ ) قسمی از سرنا و کرنا. قسمی سرنای بزرگ. قسمی ساز روستایی. نام یکی از ذوات النفخ. قسمی شیپور بزرگ. ( یادداشت مؤلف ). || طبل. دهل. ( ناظم الاطباء ). قسمی طبل که صدای بزرگ دارد. ( فرهنگ نظام ).
بالابان. ( اِخ ) دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران که در 4 هزارگزی جنوب خاور مرکز بخش و یک هزارگزی راه علیشاه عوض به تهران در جلگه واقع است. ناحیه ایست سردسیر و دارای 166 تن سکنه ، آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و صیفی و چغندرقند و شغل مردمش زراعت و راه آنجا ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
بالابان. ( اِخ ) دهی است از دهستان الند بخش حومه شهرستان خوی که در 51 هزار و پانصدگزی باختر خوی و 5 هزارگزی باختر راه ارابه رو الند به خوی واقع است. ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر با آب و هوای سالم و دارای 138 تن سکنه ، آب آنجا از دره کافی زیارت تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آنجا مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
بالابان. ( اِخ ) دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد که در 45 هزارگزی باختر مهاباد و 7 هزارگزی خاور شوسه خانه به نقده در جلگه واقع است. ناحیه ایست دارای آب و هوای معتدل و 116 تن سکنه ، آب آنجا از رودخانه جلدیان تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و توتون و حبوب و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه آنجا مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
بالابان (پرنده) نام پرنده ای است شکاری.
بالابان (موسیقی آذربایجانی) از آلات موسیقی آذربایجانی
بالابان یا چَرخ (چَرغ) یا صَقر (نام علمی: Falco cherrug) از بزرگ ترین انواع شاهین و از محبوبترین پرندگان شکاری نزد بازداران است که با توجه به کاهش بسیار سریع جمعیت آن در دهه های اخیر در معرض خطر انقراض قرار گرفته است.
بالابان در کنار لاچین، شنقار و شاهین بلوچی در زیرسرده شاهین های مقدس (Hierofalco) قرار می گیرد. این چهار گونه در زمانی حدود ۱۱۵ تا ۱۳۰ هزار سال پیش از هم جدا شدند اما دورگهشدن های مکرر آنها موجب شده تا تعیین تبار و بررسی ژنتیکی آنها بسیار دشوار شود. این چهارگونه اکنون نیز در اسارت به راحتی دورگه می دهند و به ویژه دورگه های بالابان و شنقار معمول است. ممکن است بالابان آلتایی نیز از دورگه های بالابان و شنقار ایجاد شده باشد.
بالابان، ۴۷ تا ۵۵ سانتیمتر طول و ۷۰۰ تا ۱۳۰۰ گرم وزن دارد و پس از شنقار بزرگترین نوع شاهین است. البته بالابان های ایران کوچک ترند و اندازه های بیش از ۴۰ سانتیمتر معمول نیست. از دور شبیه لاچین، اما بزرگ تر و سنگین تر، دیده می شود. از لاچین، به واسطهٔ تارک سفید و گاهی پسِ سرِ نخودی، بدون رگه ها و خال های پهلوها، نوارهای کمتر مشخصِ زیر تنه، نقسبیل کوتاه و نوار پشت چشم کمرنگ تر، متمایز می شود.
بالابان، روستایی است از توابع بخش لاجان و در شهرستان پیرانشهر استان آذربایجان غربی ایران.
این روستا در دهستان لاهیجان شرقی قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۱۴۰ نفر (۲۲ خانوار)بوده است.
سازهای بادی چوبی
بادی
بنابر اسناد و مدارک در دسترس، نوعی ساز بادی از خانواده نی و سرنا دست کم از سده های نخستین دورة اسلامی در ایران شناخته شده بوده، و در میان مردم بخشهایی از این سرزمین به کار می رفته است.
بالابان به معنای نوعی ساز بادی نیین به صورتهای بَلَبَن، بالَبَن و بالابَن در فرهنگهای لغات ترکی - روسی آمده است. در «لغت آذربایجانی - روسی»، بالابان به معنای ساز بادی نه چندان بزرگ و شبیه زُرنا (= سرنا)، در دائرةالمعارف موسیقی ترکی» بَلَبَن یا نایِ بَلَبَن با اشاره به مطلب جامع الالحان، نوشته عبدالقادر مراغی و «سازهای ترکی» نوشته فارمر، سازی بادی شبیه زُرنا، و در «فرهنگ موسیقی ترکی» بَلَبَن ساز بادی شبیه ساز نیین مِی متداول در ارزروم، تعریف شده است.در فرهنگها و دائرةالمعارفهای روسی واژه بالابان به معنای سازی بادی زبانه دار معمول میان اقوام قفقاز شمالی و ایرانیان آمده است.بالابان به عنوان سازی بادی و بومی در حوزه های جغرافیایی - فرهنگی آذربایجان، به ویژه تبریز، ارومیه و اردبیل و زنجان، و کردستان ایران و برخی جاهای دیگر به کار می رود و گروهی از نوازندگان این مناطق بالابان نوازند. در زبان کردی این ساز را «باله وان»، و در شوشتری نی را «بَلَبون» (= بلبان) می گویند.
ساز بالابان از موسیقی شمال استان همدان
محمدحسین دریابگرد
صادق زارعی
مریم رنجبر
آریا بهرام نژاد
هادی ارشدپور
ایرج صغیری
حیدر مظفری
سیروس ولی زاده