مترادف واقعی : حقیقی، صحیح، مستند
متضاد واقعی : غیرواقعی
برابر پارسی : درست، راست، راستین
real, actual, true
actual, bona fide, concrete, factual, genuine, historical, literal, living, true, McCoy, objective, practical, pukka, real, real-life, right, simon-pure, sincere, sooth, straight, substantial, substantive, tangible, trueborn, unfeigned, veritable, virtual
وابسته بواقع امر , حقيقت امري , واقعي , واقع بين , تحقق گراي , راستين گراي
واقع بين , تحقق گراي , راستين گراي
حقیقی ≠ غیرواقعی
صحیح
مستند
۱. حقیقی
۲. صحیح
۳. مستند، ≠ غیرواقعی
(از تذکره ٔ صبح گلشن ).
واقعی . [ ق ِ ] (ص نسبی ) حقیقی . راستین . || راست . درست . صحیح . || محقق . به طور یقین . || به طور کامل . (ناظم الاطباء).