مترادف باده فروش : خراباتی، خمار، می فروش
باده فروش
مترادف باده فروش : خراباتی، خمار، می فروش
مترادف و متضاد
مشروب فروش، باده فروش، صاحب میکده
فرهنگ فارسی
فروشنده باده
لغت نامه دهخدا
باده فروش.[ دَ / دِ ف ُ ] ( نف مرکب ) فروشنده باده. می فروش. خمرفروش. خمار. شرابی. نَبّاذ. شراب فروش :
در حیرتم از باده فروشان کایشان
زین به که فروشند چه خواهند خرید!
که دگر می نخورم بی رخ بزم آرائی.
در حیرتم که باده فروش از کجا شنید.
گفت بیدار شو ای ره رو خواب آلوده.
پی صبوح تو این تخته از دکان برداشت.
در حیرتم از باده فروشان کایشان
زین به که فروشند چه خواهند خرید!
خیام.
کرده ام توبه بدست صنم باده فروش که دگر می نخورم بی رخ بزم آرائی.
حافظ.
سِرّ خدا که عارف سالک بکس نگفت در حیرتم که باده فروش از کجا شنید.
حافظ.
آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش گفت بیدار شو ای ره رو خواب آلوده.
حافظ.
تو بزم ساز بعشرت که صبح باده فروش پی صبوح تو این تخته از دکان برداشت.
حسین ثنایی ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
فروشندۀ باده، می فروش.
پیشنهاد کاربران
خمار
خمر فروش
کلمات دیگر: