کلمه جو
صفحه اصلی

همبود

فارسی به انگلیسی

fellowship


فارسی به عربی

آنی

مترادف و متضاد

simultaneous (صفت)
هم زمان، مقارن، همبود، همزبان، چند مجهولی، باهم واقع شونده

فرهنگ فارسی

پیوستگی دو یا چند یافتۀ باستانی، اعم از دست‌ساخته‌ و بوم‌ساخته و پدیدار، که به همراه یکدیگر و معمولاً در یک بستره یافت می‌شوند


فرهنگستان زبان و ادب

{association} [باستان شناسی] پیوستگی دو یا چند یافتۀ باستانی، اعم از دست ساخته و بوم ساخته و پدیدار، که به همراه یکدیگر و معمولاً در یک بستره یافت می شوند


کلمات دیگر: