برابر پارسی : کوتاه، گزیده
اجمالی
برابر پارسی : کوتاه، گزیده
فارسی به انگلیسی
brief, summary
schematic, synoptic
مترادف و متضاد
زود گذر، اجمالی
مختصر، کوتاه و مختصر، اجمالی
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - منسوب به اجمال ۲ - مختصر مجمل علم اجمالی . یا نظر اجمالی کردن . نظر کلی و عمومی کردن بطور خصه در چیزی یا کاری نظر کردن .
لغت نامه دهخدا
اجمالی. [ اِ ] ( ص نسبی ) به اِجمال. مقابل تفصیلی : علم اجمالی.
فرهنگ فارسی ساره
کوتاه، گزیده
پیشنهاد کاربران
کوتاه. خلاصه
جمع بندی کُلی
کلمات دیگر: