کلمه جو
صفحه اصلی

اپیدمی


مترادف اپیدمی : بیماری شایع، شیوع، عالمگیر، مسری، همه جاگیر

برابر پارسی : بیماریِ واگیر، فراگیری، همه گیری، همه گیری

مترادف و متضاد

بیماریشایع، شیوع، عالمگیر، مسری، همهجاگیر


فرهنگ فارسی

شیوع مرض، بیماری عام، بیماری واگیرکه عده بسیاری رامبتلاسازد

فرهنگ معین

(اِ دِ ) [ فر. ] (اِ. ) عارضه یا بیماری عام ، بیماری ای که به عموم مردم سرایت کرده باشد، مسری ، همه گیر (فره ).

فرهنگ عمید

۱. (پزشکی ) شیوع بیماری ای که می تواند افراد بسیاری را هم زمان مبتلا کند.
۲. [مجاز] شیوع یک پدیده یا رفتار.

دانشنامه آزاد فارسی

اِپیدمی (epidemic)
(یا: همه گیری) شیوع بیماری عفونی و مبتلاشدن تعداد کثیری از مردم در یک زمان. به اپیدمی وسیعی که چند کشور را دربرگیرد، مثل مرگ سیاه۱ در اواخر قرون وسطا، اصطلاحاً فراگیر۲ می گویند.

فرهنگ فارسی ساره

بیماریِ واگیر، فراگیری، همه گیری، همه گیر


پیشنهاد کاربران

بیماری فراگیر که خارج از کنترل انسان میباشد

بیماری مُسری غیر قابل کنترل

مسری به شخص سرایت دهنده گفته میشه اما به بیماری درستش اینه که بگیم بیماری ساری_ یعنی سرایت کننده.

بیماری که مانند کرونا تمام دنیا رو آلوده میکنه و به گند میکشه و قابل کنترل نیست حتی اگه مردم رعایت کنن.

یعنی یه چیز عالم گیر و غیر قابل کنترل

همه گیری

تکراری
همه گیری
شایع

هو الشافی
به بیماری که منطقه وسیعی را در شهر یا کشور یا چند کشور مجاور را درگیر خود کرده اپیدمی گفته میشود. یعنی همه گیر.

هو
معنی عالمگیر برای اپیدمی بکار نمیرود و اصطلاح دقیق ان پاندمیک میباشد.

اپیدمی یعنی: بیماری مسری

انتشار یک نوع بیماری

اپیدمی:
معنی ( عالمگیر ) برای اپیدمی بکار نمیشه برد و اصطلاح دقیق ان پاندمیک میباشد، و اپیدمی
مترادف epidemi بنظرم:
بیماری مسری، شیوع، همه جاگیر
برابر پارسی: بیماریِ واگیر، فراگیری، و یا حتی همه گیری.

اپیدمی در معنی کلی :اتفاقی که تا کنون به این شکل رخ نداده باشد را اپیدمی گویند ، اتفاق تازه ، ولی در خصوص بیماری اگر بکار رود میشود اپیدونامیک، یعنی فراگیری مسری انسانی ، اپیدمی یعنی خارج از کنترل.


کلمات دیگر: