کلمه جو
صفحه اصلی

هو کردن

فارسی به انگلیسی

barrack, boo, catcall, discredit, jeer, hiss, hoot, to boo(h), to cry down, to give a bird to

barrack, boo, catcall, discredit, jeer, hiss


فارسی به عربی

سخریة , صوة بوو , نعیب

مترادف و متضاد

hoot (فعل)
داد زدن، جیغ کشیدن، بوق زدن، هو کردن

jeer (فعل)
هو کردن، سخن مسخره امیز گفتن

فرهنگ فارسی

( صمدر ) گرم کردن اعضای بدن ( با پارچه یا چیز دیگر ) بوسیل. حرارت نفس رهاکردن .

فرهنگ معین

(هُ. کَ دَ ) (مص م . ) مسخره کردن ، بی آبرو کردن .

لغت نامه دهخدا

هو کردن. [ هََ / هُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) با هیاهو و اشتلم و دروغ و نسبت های ناروا و گاه دسته جمعی ، کسی را بد جلوه دادن و مایه آبروریزی او را فراهم ساختن.

واژه نامه بختیاریکا

هرِّوی کِردِن

پیشنهاد کاربران

ذلیل کردن - خوار کردن


کلمات دیگر: