[ویکی فقه] بازنشستگی در واقع مرحله ای از زندگی کارکنان است که دیگر ضرورتی ندارد تا کار و فعالیت کنند. و می توانند در خانه بمانند و به کارهای مورد علاقۀ خود بپردازند. از آنجایی که دورۀ بازنشستگی معمولا با شروع سالمندی همراه است، لذا اختلالات جسمانی، احساس بیهودگی در اثر بیکاری، ضعف حافظه، بیماریهای تحلیل برنده، بیماریهای تنفسی، پرحرفی، افسردگی، جنون پیری و آلزایمر، اسکیزوفرنی، بی خوابی و بدخوابی لازمۀ این سنین محسوب می شوند.
در ایران پس از برقراری حکومت مشروطه، در تاریخ ۱۲۸۷ شمسی در مجلس اول، قانونی به نام قانون وظایف وضع شد که برای عائله کارمندان حقوقی وضع کرد. ولی در آن فقط وراث کارمند، مورد توجه قرار گرفته بود و برای زمان حیات کارمند و دوران سالخوردگی یا از کارافتادگی او فکری نشده بود. و از این جهت قانون جامعی محسوب نمی شد. در اثر این ضعف، اولین قانون گذاری جامع در زمینۀ تامین اجتماعی کارکنان دولت، به عنوان قسمتی از حقوق استخدامی و به منظور حمایت از کارمندان و وراث آنها در سال ۱۳۰۱ به عمل آمد و در حقیقت بیست و دوم آذر این سال روز پیدایش نظام بازنشستگی در ایران است.
نیازی طبیعی و فطری به آرامش
زندگی در محیطی امن و سالم و عاری از هر نوع تهدید ، از اولین نیازهای بشر است و حق طبیعی هر فرد برای بهره مند شدن از استانداردهای رفاه اقتصادی و امنیت و حقوق شهروندی امروزه در منشورهای جهانی امری مسلم است؛ اگر چه بسیاری از دولتها به آن جامۀ عمل نپوشاندند. بنابراین تامین رفاه اعضای جامعه در ابعاد مختلف به عهدۀ دولتها می باشد، که با برنامه ریزیهای خرد و کلان موجبات آسایش جوامع و بطور خاص خانواده ها را فراهم کنند. در راستای تحقق چنین هدفی دولتهای رفاه شکل گرفت و به تاسیس نهادهایی همچون تامین اجتماعی اقدام ورزید. البته در جوامع اسلامی در ابتدا به دلیل تمایلات و تظاهرات غرب گرایانه، مورد استقبال قرار نگرفت و لذا تکنیک های رفاهی مبتنی بر مشارکت انجمن های خیریه پاسخگوی این شرایط بودند، ولی به مرور زمان مورد پذیرش واقع شدند. و دولتهای رفاه، با تاسیس نهادهای مختلف، توانست بعضی جنبه های رفاهی خانواده ها را تحت پوشش قرار دهد؛ ولی آیا بازنشستگان و سالمندان که از نظر دینی و فرهنگی مورد احترام ما بوده اند، از حقوق اجتماعی مناسب شان برخوردارند؟سالمندان و بازنشستگان به دلیل کهولت و کاهش توانایی هایشان، از اقشار آسیب پذیر جامعه محسوب می شوند، بنابراین باید تحت توجه و حمایت های لازم قرار بگیرند و نیازهای آنها در ابعاد جسمی، اجتماعی، و روانی مورد ارزیابی و پاسخگویی واقع شود. بیماری، ناتوانی، اختلالات ذهنی، فوت همسر، فقر و بسیاری عوامل اجتماعی دیگر باعث می شود تا نیازهای سالمندان در پاره ای موارد متفاوت با نیازهای سایر اقشار جامعه و اعضای خانواده ها باشد.
نیازهای بازنشستگان
سالمندان و بازنشستگان به لحاظ سنی نیازمند داشتن برنامه اوقات فراغت، مشارکت اجتماعی، فعالیت اجتماعی و نیز داشتن فعالیت ورزشی هستند. ورزش هایی مثل نرمش، دو، کشتی باستانی، پیاده روی ، کوهپیمایی، شنا، تنیس، تیراندازی، پینگ پونگ و... این نیازها، ریشه در کهولت آنها دارد؛ احساس تنهایی، کم حوصلگی، عصبانیت، احساس پوچی، دلهره و نگرانی، بی خوابی، خستگی و کوفتگی از عمده ترین مشکلات آنها هستند که برای غلبه بر آنها باید زمینه های مشارکت اجتماعی سالمندان فراهم شود و مکان های تفریحی و ورزشی برای گذراندن اوقات فراغت آن ها با تسهیلات ویژه وجود داشته باشد.
دغدغۀ بازنشستگان
...