مترادف بازدهی : حاصل، راندمان
بازدهی
مترادف بازدهی : حاصل، راندمان
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
حاصل، راندمان
فرهنگ معین
( ~. ) (حامص . اِ. ) ۱ - توانایی نتیجه و محصول دادن . ۲ - بازده (فیزیک ).
واژه نامه بختیاریکا
وا دوش
پیشنهاد کاربران
بازده/بازدهی:
بازده از واژه های نخستین فرهنگستان ایران است که آن را به ازای rendement فرانسوی و به معنای "محصول مفید، ضریب انتفاع" وضع کرده است. " بازده گندم این مزرعه در هر هکتار چهار هزار کیلوگرم است "در بعضی از نوشته ها برای بیان همین معنی بازدهی به کار می برند که درست نیست و بهتر است به جای آن بازده گفته شود.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۵۶. )
بازده از واژه های نخستین فرهنگستان ایران است که آن را به ازای rendement فرانسوی و به معنای "محصول مفید، ضریب انتفاع" وضع کرده است. " بازده گندم این مزرعه در هر هکتار چهار هزار کیلوگرم است "در بعضی از نوشته ها برای بیان همین معنی بازدهی به کار می برند که درست نیست و بهتر است به جای آن بازده گفته شود.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۵۶. )
efficiency
کلمات دیگر: