مترادف هواخواهی : پیروی، تبعیت، جانبداری، حمایت، طرفداری، آرزومندی، اشتیاق
هواخواهی
مترادف هواخواهی : پیروی، تبعیت، جانبداری، حمایت، طرفداری، آرزومندی، اشتیاق
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
تمسک , ولاء
حماسة
حماسة
تمسک , ولاء
مترادف و متضاد
چسبیدن، تبعیت، چسبندگی، طرفداری، پیوستگی، الصاق، هواخواهی، دوسیدگی
هواخواهی، پرستش، سرسپردگی، تخصیص، وقف، صمیمیت، جانسپار، از خود گذشتگی، دعا، مریدی
هواخواهی، تعصب، شوق و اشتیاق
۱. پیروی، تبعیت، جانبداری، حمایت، طرفداری
۲. آرزومندی، اشتیاق
فرهنگ فارسی
۱- هواپرستی ۲-اشتیاق آرزومندی . ۳- عشق محبت . ۴- طرفداری حمایت علاقه مندی هواداری : ومجموع خواتین و شاهزادگان وامرا وارکان دولت را پیشکشهای کرامند گذرانیده و وظیف. هواخواهی و خدمتکاری بجای آورد.
لغت نامه دهخدا
هواخواهی. [ هََ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) طرفداری. دوستی. علاقه. مساعدت. معاضدت. ( یادداشت بخط مؤلف ) : آن میل ها و هواخواهی ها که دیده آمده بود بنشست. ( تاریخ بیهقی ). از جانب وی همه راستی و یکدلی واعتقاد راست و هواخواهی بوده است. ( تاریخ بیهقی ).
گر ببینی ز مرغ تا ماهی
همه را باشد این هواخواهی.
خاک چون باد در هواخواهی.
گر ببینی ز مرغ تا ماهی
همه را باشد این هواخواهی.
نظامی.
گل کمر بسته در شهنشاهی خاک چون باد در هواخواهی.
نظامی.
پیشنهاد کاربران
پیروی کردن
کلمات دیگر: