برابر پارسی : درونی
باطنی
برابر پارسی : درونی
فارسی به انگلیسی
inward, heartfelt, esoteric
inner, interior, internal, inward, numinous
فارسی به عربی
جوهری , داخل , داخلی
عربی به فارسی
محرمانه , سري , رمزي , دروني , داخلي , مبهم , مشکوک
مترادف و متضاد
شایسته، اصلی، حقیقی، ذاتی، باطنی، طبیعی، روحی، ذهنی
داخلی، باطنی
داخلی، باطنی، درونی، ناشی از درون
داخلی، باطنی، خودمانی، درونی، تویی، روحی
ذاتی، داخلی، باطنی، دین دار، درونی، معنوی، تویی
میانی، باطنی، صمیمانه، درونی
باطنی، درونی، سینه ای، صدری
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - منسوب به باطن درونی . ۲ - پیرو باطنیه .
از شعرای بخارا
از شعرای بخارا
لغت نامه دهخدا
باطنی. [ طِ ] ( ص نسبی ) منسوب به باطن. مقابل ظاهری. درونی. داخلی. ذاتی. جوهری.
باطنی. [ طِ ] ( ص نسبی ) منسوب است به فرقه موسوم به باطنیه. آنکه بطریقه باطنیه گرویده باشد. سَبعی. قرمطی. هفت امامی. اسماعیلی. تعلیمی. فاطمی. رفیق. ( النقض حاشیه ص 93 ). ج ، باطنیان و باطنیون :
باطنش هست دیگر و ظاهرش دیگر است
گویی شده ست این گل دوروی باطنی.
باطنی. [ طِ ] ( اِخ ) از شعرای بخارا و بروایتی دیگر از بلخ بوده است. امیر علیشیر نوائی آرد: مرد فقیر و ساده است و در بلخ میباشد و بقدم توکل بزیارت مکه معظمه مشرف شده ، این مطلع ازوست :
بسکه داری تنگدل ای غنچه خندان مرا
جان ز دل آمد به تنگ و دل گرفت از جان مرا.
رجوع به مجالس النفائس ص 82 و 256 و 306 و هم چنین قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1199 و صبح گلشن ص 50 شود.
باطنی. [ طِ ] ( ص نسبی ) منسوب است به فرقه موسوم به باطنیه. آنکه بطریقه باطنیه گرویده باشد. سَبعی. قرمطی. هفت امامی. اسماعیلی. تعلیمی. فاطمی. رفیق. ( النقض حاشیه ص 93 ). ج ، باطنیان و باطنیون :
باطنش هست دیگر و ظاهرش دیگر است
گویی شده ست این گل دوروی باطنی.
منوچهری.
|| باطنی. باطنیه. اینان گویند ظواهر آیات قرآن را بواطنی هست غیر از آنچه در عرف لغویون است. ( از الانساب سمعانی ) : و بعهد با کالیجار مذهب سبعیان ظاهر شده بود چنانک همه دیلمان سبع مذهب بودند چنانک در این وقت آنرا مذهب باطنی گویند و مردی بود باطنی ، نام او ابو نصربن عمران کی سری بود از داعیان سبعیان. ( فارسنامه ابن البلخی چ اروپا ص 119 ). و رجوع به باطنیه و همچنین غزالی نامه ، صص 24 - 30 - 262شود.باطنی. [ طِ ] ( اِخ ) از شعرای بخارا و بروایتی دیگر از بلخ بوده است. امیر علیشیر نوائی آرد: مرد فقیر و ساده است و در بلخ میباشد و بقدم توکل بزیارت مکه معظمه مشرف شده ، این مطلع ازوست :
بسکه داری تنگدل ای غنچه خندان مرا
جان ز دل آمد به تنگ و دل گرفت از جان مرا.
رجوع به مجالس النفائس ص 82 و 256 و 306 و هم چنین قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1199 و صبح گلشن ص 50 شود.
باطنی . [ طِ ] (ص نسبی ) منسوب است به فرقه ٔ موسوم به باطنیه . آنکه بطریقه ٔ باطنیه گرویده باشد. سَبعی . قرمطی . هفت امامی . اسماعیلی . تعلیمی . فاطمی . رفیق . (النقض حاشیه ٔ ص 93). ج ، باطنیان و باطنیون :
باطنش هست دیگر و ظاهرش دیگر است
گویی شده ست این گل دوروی باطنی .
|| باطنی . باطنیه . اینان گویند ظواهر آیات قرآن را بواطنی هست غیر از آنچه در عرف لغویون است . (از الانساب سمعانی ) : و بعهد با کالیجار مذهب سبعیان ظاهر شده بود چنانک همه ٔ دیلمان سبع مذهب بودند چنانک در این وقت آنرا مذهب باطنی گویند و مردی بود باطنی ، نام او ابو نصربن عمران کی سری بود از داعیان سبعیان . (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ اروپا ص 119). و رجوع به باطنیه و همچنین غزالی نامه ، صص 24 - 30 - 262شود.
باطنش هست دیگر و ظاهرش دیگر است
گویی شده ست این گل دوروی باطنی .
منوچهری .
|| باطنی . باطنیه . اینان گویند ظواهر آیات قرآن را بواطنی هست غیر از آنچه در عرف لغویون است . (از الانساب سمعانی ) : و بعهد با کالیجار مذهب سبعیان ظاهر شده بود چنانک همه ٔ دیلمان سبع مذهب بودند چنانک در این وقت آنرا مذهب باطنی گویند و مردی بود باطنی ، نام او ابو نصربن عمران کی سری بود از داعیان سبعیان . (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ اروپا ص 119). و رجوع به باطنیه و همچنین غزالی نامه ، صص 24 - 30 - 262شود.
باطنی . [ طِ ] (ص نسبی ) منسوب به باطن . مقابل ظاهری . درونی . داخلی . ذاتی . جوهری .
باطنی . [ طِ ] (اِخ ) از شعرای بخارا و بروایتی دیگر از بلخ بوده است . امیر علیشیر نوائی آرد: مرد فقیر و ساده است و در بلخ میباشد و بقدم توکل بزیارت مکه معظمه مشرف شده ، این مطلع ازوست :
بسکه داری تنگدل ای غنچه ٔ خندان مرا
جان ز دل آمد به تنگ و دل گرفت از جان مرا.
رجوع به مجالس النفائس ص 82 و 256 و 306 و هم چنین قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1199 و صبح گلشن ص 50 شود.
فرهنگ عمید
۱. مربوط به باطن: تمایل باطنی.
۲. پیرو باطنیه.
۲. پیرو باطنیه.
دانشنامه عمومی
باطنی (منسوب به باطن) می تواند به موارد زیر اشاره کند:
باطنی، مفهومی در تصوف و ادیان شرقی
پیرو فرقه باطنیه یا اسماعیلیان (مذهب)
علوم باطنی
محمدرضا باطنی (زاده ۱۳۱۳) زبان شناس معاصر ایرانی
میدان باطنی در شوشتر
باطنی، مفهومی در تصوف و ادیان شرقی
پیرو فرقه باطنیه یا اسماعیلیان (مذهب)
علوم باطنی
محمدرضا باطنی (زاده ۱۳۱۳) زبان شناس معاصر ایرانی
میدان باطنی در شوشتر
wiki: باطنی
فرهنگ فارسی ساره
درون
کلمات دیگر: