کلمه جو
صفحه اصلی

باغبان


مترادف باغبان : گلکار، بستان پیرا، بستانی، بستی، چمن پیرا، نگهبان باغ

فارسی به انگلیسی

gardener, horticulturist

gardener


فارسی به عربی

بستانی , فلاح

فرهنگ اسم ها

اسم: باغبان (پسر) (کردی)
معنی: باغبان ( نگارش کردی

مترادف و متضاد

boor (اسم)
دهاتی، ادم خشن، ادم بی تربیت، روستایی، باغبان

gardener (اسم)
باغبان

nurseryman (اسم)
باغبان، زارع، پرورنده گیاهان

گلکار، بستان‌پیرا، بستانی، بستی، چمن‌پیرا، نگهبان باغ


فرهنگ فارسی

نگهبان باغ، کسی که پیشه اش پرورش گلها و، درختان باغ است، باغوان و باغ پیرا هم گویند
( صفت اسم ) کسی که مائ مور حفاظت و نگاهبانی باغ و پرورش گلهای آنست .
دهی از کرج است

فرهنگ معین

[ په . ] (اِمر. ) کسی که نگهبانی و پرورش گل های باغ را به عهده دارد.

لغت نامه دهخدا

باغبان. [ غ ْ / غ ِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) نگاهدارنده باغ باشد. ( هفت قلزم ). در پهلوی باغبان ، آنکه حفاظت باغ و پرورش گلها و درختهای میوه دار کند. ( از حاشیه برهان چ معین ). کسی که پرستاری از باغ میکند. ( ناظم الاطباء ). باغ پیرا. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). سَحّاء. ناحی. ( منتهی الارب ) ( نشوءاللغة ). محافظ باغ. ( شعوری ج 1 ورق 180 ). کدیور. اَکّار. پالیزبان. جنائنی ، در زبان مصر. بَغوان ،در عراق : بَغوانجی ، بستان بان. ( نشوءاللغة ص 90 ). بوستان بان. ناطور. ناطر. ( منتهی الارب ). نگهبان باغ. ( ناظم الاطباء ). ناظر. ناظور. ( منتهی الارب ) :
سبک باغبان می بشاپور داد
که بردار از آن کت آید بیاد.
فردوسی.
چنین گفت با باغبان شهریار
که این مهره امروز آید بکار.
فردوسی.
چنین داد پاسخ ورا باغبان
که ای نامور مرد شیرین زبان.
فردوسی.
باغبانی بباید آن بت را
با یکی پاسدار چوبک زن.
فرخی.
بشب در باغ گویی گل چراغ باغبانستی
ستاک نسترن گوئی بت لاغر میانستی.
فرخی.
یکی باغبان اندر آن باغ بود
دل سختش و دیده زاغ بود.
اسدی.
من جسته چو باغبان پس این
بنشسته چو گربه در پی آن.
خاقانی.
چو گردد باغبان خفته بیدار
بباغ اندر نه گل بیند نه گلزار.
نظامی.
شاهد باغ است درخت جوان
پیر شود بشکندش باغبان.
نظامی.
بلبلان نیک زهره میدارند
با گل از دست باغبان گفتن.
سعدی ( طیبات ).
باغ بین را چه غم که شاخ شکست
باغبان راست غصه ای گر هست.
اوحدی.
چو گل بدامن از این باغ میبری حافظ
چه غم ز ناله و فریاد باغبان داری.
حافظ.
چو دید روی تو نرگس ز باغبان پرسید
شقایقست که بشکفت یا گل رخسار.
عماد.
|| کلمه باغ در این بیت بمعنی نگهدارنده باغ و اسم فاعل از بغی آمده است و شاعر بتکلف خواسته است صنعت جناس بیاورد :
دل باغی باغیم باغ دایم
تو در باغ بانی و در باغبانی.
کمال الدین خواجو ( از شرفنامه منیری ).
- امثال :
صورت حال و خصم خاقانی
مثل مار و باغبان افتاد.
خاقانی.
باغبان را وقت میوه گوشها کر میشود.

باغبان . (اِخ ) ابوبکر محمدبن احمد باغبان صوفی . از شیوخ بود و حدیث بسیار روایت کرد. (از الانساب سمعانی ج 1 ورق 60).


باغبان . (اِخ ) احمدبن محمدبن عمربن قاسم بن اسحاق باغبان اصفهانی ، مکنی به ابوالقاسم یا ابوالعباس . از صلحای اصفهان و در طلب حدیث بود. او در بغداد، بشعبان سال 493 هَ . ق . درگذشت . (از الانساب سمعانی ج 1 ورق 60).


باغبان . (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش کرج شهرستان تهران که در 10 هزارگزی باختر مرکز بخش و 50 هزارگزی شمال راه کرج به قزوین در کوهپایه واقع است ، ناحیه ای است سردسیر با 35 تن سکنه و آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و حبوب و لبنیات و شغل مردمش زراعت است و در راه آن از طریق میان جاده میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


باغبان . (اِخ ) غیاث الدین محمد باغبان از ملازمان دربار گورکانی بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 379 شود.


باغبان . [ غ ْ / غ ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نگاهدارنده ٔ باغ باشد. (هفت قلزم ). در پهلوی باغبان ، آنکه حفاظت باغ و پرورش گلها و درختهای میوه دار کند. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). کسی که پرستاری از باغ میکند. (ناظم الاطباء). باغ پیرا. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). سَحّاء. ناحی . (منتهی الارب ) (نشوءاللغة). محافظ باغ . (شعوری ج 1 ورق 180). کدیور. اَکّار. پالیزبان . جنائنی ، در زبان مصر. بَغوان ،در عراق : بَغوانجی ، بستان بان . (نشوءاللغة ص 90). بوستان بان . ناطور. ناطر. (منتهی الارب ). نگهبان باغ . (ناظم الاطباء). ناظر. ناظور. (منتهی الارب ) :
سبک باغبان می بشاپور داد
که بردار از آن کت آید بیاد.

فردوسی .


چنین گفت با باغبان شهریار
که این مهره امروز آید بکار.

فردوسی .


چنین داد پاسخ ورا باغبان
که ای نامور مرد شیرین زبان .

فردوسی .


باغبانی بباید آن بت را
با یکی پاسدار چوبک زن .

فرخی .


بشب در باغ گویی گل چراغ باغبانستی
ستاک نسترن گوئی بت لاغر میانستی .

فرخی .


یکی باغبان اندر آن باغ بود
دل سختش و دیده ٔ زاغ بود.

اسدی .


من جسته چو باغبان پس این
بنشسته چو گربه در پی آن .

خاقانی .


چو گردد باغبان خفته بیدار
بباغ اندر نه گل بیند نه گلزار.

نظامی .


شاهد باغ است درخت جوان
پیر شود بشکندش باغبان .

نظامی .


بلبلان نیک زهره میدارند
با گل از دست باغبان گفتن .

سعدی (طیبات ).


باغ بین را چه غم که شاخ شکست
باغبان راست غصه ای گر هست .

اوحدی .


چو گل بدامن از این باغ میبری حافظ
چه غم ز ناله و فریاد باغبان داری .

حافظ.


چو دید روی تو نرگس ز باغبان پرسید
شقایقست که بشکفت یا گل رخسار.

عماد.


|| کلمه ٔ باغ در این بیت بمعنی نگهدارنده ٔ باغ و اسم فاعل از بغی آمده است و شاعر بتکلف خواسته است صنعت جناس بیاورد :
دل باغی باغیم باغ دایم
تو در باغ بانی و در باغبانی .

کمال الدین خواجو (از شرفنامه ٔ منیری ).


- امثال :
صورت حال و خصم خاقانی
مثل مار و باغبان افتاد.

خاقانی .


باغبان را وقت میوه گوشها کر میشود .

(از جامع التمثیل ).


|| منسوب به نگاهداران باغ و بستان . (از الانساب سمعانی ).

فرهنگ عمید

کسی که پیشه اش پرورش گل ها و درختان باغ است، نگهبان باغ، باغ پیرا.

دانشنامه عمومی

باغبان شخصی ست که به باغبانی اشتغال دارد.
باغبان (کتاب)، نوشتهٔ رابیندرانات تاگور
باغبان همچنین می تواند به موارد زیر اشاره کند:
باغبان (فیلم ۱۳۹۱)، فیلمی از محسن مخملباف
باغبان (فیلم ۲۰۰۳)، فیلمی بالیوودی به کارگردانی راوی چوپرا

باغبان (ابهام زدایی). باغبان شخصی ست که به باغبانی اشتغال دارد.
باغبان (کتاب)، نوشتهٔ رابیندرانات تاگور
باغبان (فیلم ۱۳۹۱)، فیلمی از محسن مخملباف
باغبان (فیلم ۲۰۰۳)، فیلمی بالیوودی به کارگردانی راوی چوپرا
باغبان همچنین می تواند به موارد زیر اشاره کند:

باغبان (فیلم ۱۳۹۱). باغبان نام فیلم مستندی به کارگردانی محسن مخملباف محصول ۱۳۹۱ است. این فیلم در حیفا تصویربرداری شده است.
جشنواره بین المللی فیلم پوسان، کره جنوبی، اکتبر ۲۰۱۲ (میلادی)
جشنواره بین المللی فیلم بیروت، لبنان، اکتبر ۲۰۱۲ (میلادی)
یک فیلم ساز ایرانی و پسرش به اسرائیل سفر می کنند، برای تحقیق درباره دیانت بهائی که حدود ۱۷۰ سال پیش در ایران به وجود آمده و اکنون چند هزار پیرو دارد. پیروان این دیانت از سراسر جهان به شهر حیفا می آیند تا در باغی که مرکز این دین است خدمت کنند و از طریق کار در طبیعت خود را صلح طلب بار بیاورند. پدر از طریق همراهی و گفتگو با باغبانی که از پاپوآ گینه نو آمده در می یابد که افکار او و دینش با افکار صلح طلبانه و به دور از خشونت کسانی چون گاندی و ماندلا شباهت دارد. برای پدر این سؤال مطرح می شود که اگر نگاه دینی اصلاح طلبانه ای در ایران وجود داشت آیا حکومت ایران امروز، هنوز به دنبال ساخت بمب اتمی می رفت؟ اما پسر عمیقاً معتقد است همه ادیان جز تخریب جهان کاری نکرده اند. جدل پدر و پسر بر سر نقش ادیان در زندگی انسان ها، راه آن ها را از هم جدا می کند و هر یک به راهی می روند. کارگردان از طریق دو نگاه متفاوت به نقش دین می کوشد، تجربه دو نسل ایرانی را در مقوله دین مطرح کند.

باغبان (فیلم ۲۰۰۳). باغبان (به هندی: बाग़बान) فیلم بالیوودی به کارگردانی راوی چوپرا و محصول سال ۲۰۰۳ کشور هند است.
باغبان در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم ها (IMDb)
در این فیلم ستارگانی مانند آمیتاب باچان و سلمان خان حضور دارند.
رائول و بوجا زوج سالخورده ای هستند که سال ها با عشق زندگی کرده و در زندگی هیچ کم وکاستی برای فرزندانشان انجام نداده اند. به خاطر مشکلات مالی فرزندانشان خود را بازنشسته کرده و فرزندانشان تصمیم می گیرند آنها را از هم جدا کرده و باعث رنجشش انها می شوند...

باغبان (کتاب). باغبان نام یک کتاب ادبی است که توسط رابیندرانات تاگور، نویسندهٔ اهل هند نوشته شده است. این کتاب یکی از آثار مشهور ادبی جهان است.
فهرست آثار ادبی مشهور
فهرست پرفروش ترین کتاب های تاریخ

جدول کلمات

گلپیرا

پیشنهاد کاربران

Farmer
Agriculture

گلکار، بستان پیرا، بستانی، بستی، چمن پیرا، نگهبان باغ، گل پیرا

گلپا ( تلفظ: golpā ) گل پا = پای ، جزء پسین بعضی از کلمه های مرکب به معنی ' پاینده '، ' پاییدن '، گلِ پاینده و جاوید ؛ به مجاز ) همیشه دوست داشتنی شخص ) ؛ محافظ و نگهبان گل ، گلبان ، باغبان ؛ به مجاز ) خوشقدم .

ناطور


کلمات دیگر: