کلمه جو
صفحه اصلی

اتی


مترادف اتی : ( آتی ) آتیه، آجل، آینده، بعدی، مستقبل

برابر پارسی : ( آتی ) آینده

فارسی به انگلیسی

by-and-by, coming, futuristic, oncoming, ulterior, upcoming, future

فرهنگ فارسی

( آتی ) ( اسم ) آینده آنکه پس ازین آید.
آینده
آینده، آنکه پ ازاین باشد
حتی

فرهنگ معین

( آتی ) [ ع . ] (اِفا. ) آینده ، آن که پس از این آید.

لغت نامه دهخدا

( آتی ) آتی. ( ع ص ) آینده. مستقبل : آتی الذکر.
اتی. [ اَت ْی ْ ] ( ع مص ) آمدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). اتیان. || کردن کاری را: اتی الامر. || هلاک کردن : اتی علیه الدهر؛ هلاک کرداو را زمانه. || آرمیدن با زن : اتی المراءةَ. و به این معنی به طریق کنایه در کتب فقه مستعمل است. || اُتی َ فلان ( مجهولاً )؛ دشمن او نزدیکش رسید و قریب است بهمین معنی که گویند: من هیهنا اُتیت َ؛ یعنی از اینجا آمد بر تو بلا. ( منتهی الارب ). || بودن : لایفلح الساحر حیث اتی ( قرآن 69/20 )؛ رستگار نمیشود ساحر هرجا که باشد. ( منتهی الارب ).

اتی. [ اَ تی ی ] ( ع اِ ) چوب یا برگ که در جوی افتد. ج ، اُتی. || جویچه که مردم آنرا بسوی زمین خود آرند. || ( ص ) سیل غریب که باران آن بتو نرسیده باشد. ( منتهی الارب ). سیل که باران آن در جای دیگر آمده باشد. || مسافری که وطنش معلوم نبود. ( منتهی الارب ). ج ، اِتاء.

اتی. [ اُ تی ی ] ( ع اِ ) اَتِی . || ج ِ اَتِی و اَتاء.

اتی. [ اِ تی ی ] ( ع اِ ) اَتِی .

اتی. [ اَت ْ تا ] ( ع حرف جر ) حتی. ( منتهی الارب ).

اتی . [ اَ تی ی ] (ع اِ) چوب یا برگ که در جوی افتد. ج ، اُتی . || جویچه که مردم آنرا بسوی زمین خود آرند. || (ص ) سیل غریب که باران آن بتو نرسیده باشد. (منتهی الارب ). سیل که باران آن در جای دیگر آمده باشد. || مسافری که وطنش معلوم نبود. (منتهی الارب ). ج ، اِتاء.


اتی . [ اَت ْ تا ] (ع حرف جر) حتی . (منتهی الارب ).


اتی . [ اَت ْی ْ ] (ع مص ) آمدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). اتیان . || کردن کاری را: اتی الامر. || هلاک کردن : اتی علیه الدهر؛ هلاک کرداو را زمانه . || آرمیدن با زن : اتی المراءةَ. و به این معنی به طریق کنایه در کتب فقه مستعمل است . || اُتی َ فلان (مجهولاً)؛ دشمن او نزدیکش رسید و قریب است بهمین معنی که گویند: من هیهنا اُتیت َ؛ یعنی از اینجا آمد بر تو بلا. (منتهی الارب ). || بودن : لایفلح الساحر حیث اتی (قرآن 69/20)؛ رستگار نمیشود ساحر هرجا که باشد. (منتهی الارب ).


اتی . [ اِ تی ی ] (ع اِ) اَتِی ّ.


اتی . [ اُ تی ی ] (ع اِ) اَتِی ّ. || ج ِ اَتِی ّ و اَتاء.


فرهنگ عمید

( آتی ) = آینده

دانشنامه عمومی

آتی. آتی (به لاتین: Athy) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری ایرلند است که در شهرستان کیلدر واقع شده است. آتی ۹٬۶۷۷ نفر جمعیت دارد و ۷۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فهرست شهرهای جمهوری ایرلند

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] آتی. معنی مَا أَتَی: نیامد
معنی دَّهْرِ: در اصل به معنای طول مدت عالم از اول پیدایش تا آخر انقراض آن بوده ، و در آیه شریفه "هل اتی علی الانسان حین من الدهر" به همین معنا است ، ولی بعد از آن هر مدت طولانی را هم دهر گفتهاند .
ریشه کلمه:
اتی (۵۵۳ بار)

گویش مازنی

( آتی ) /aatti/ یکی دیگر دیگر
/atti/ دیگری & این چنین – این طور – این گونه & مقداری - بعضی – گاهی

دیگری


این چنین – این طور – این گونه


۱مقداری ۲بعضی – گاهی


جدول کلمات

آتی
اینده

پیشنهاد کاربران

در پیش

واژه ایرانی آتی به معنای آینده ستانده شده از واژه کهن aitiy آی=بیا چنانچه هنوز در گویش کردی می گویم هات =بیا

یکی دیگر

Atti مازندرانی به معنای یکی دیگر

معرفی یادسپاری به روش ساخت تصویر ذهنی ( با حافظه سپاری چندین کلمه با هم ) :
در یک خانواده ی ترک، آنا ( مادر به ترکی ) و آتا ( پدر به ترکی ) و آتیه ( نام دخترشان در این قصه و به معنی آینده ) در آشپزخانه مشغول آشپزی هستند آنا می گوید، آتیه، آنی ( فورا ) یک آنیه ی ( ظرف ) آب بیار که غذامون سوخت، آتیه در آنی ( در لحظه ای ) ، آینه شمع دان بدست آنا می دهد آتا داد می زند آتیه ، آنا آنیه می خواست نه آینه، و بعد غرغر می کند که چه دختری آنا تربیت کرده است و آتیه قول می دهد که در آتی ( آینده ) بیشتر دقت کند. [البته آنیه جمع است و به معنای ظرف هاست، دقت شود. ( جمع انا ) ]
این داستان، که نوعی بازی با کلمات است همراه با تصور ذهنی ان می تواند یادسپاری کلماتی چون آنا، آتا، آنی، آنیه، آتیه را آسان تر و مدت ماندگاری در حافظه را از جهت تداعی داستان در ذهن بیشتر کند. برای یادسپاری بهتر توصیه هایی شده است از جمله ارتباط برقرار کردن کلمات جدید با کلمات آشنای قبلی، افزودن طنز و حالت غیر طبیعی دادن به داستان، دیدن تصویر ذهنی همراه با رنگ و صدا و حرکت و احساس وغیره؛ پیروز باشید.


کلمات دیگر: