کلمه جو
صفحه اصلی

هم فکری

فارسی به انگلیسی

thinking alike, being of the same mind, sympathy, sympathy, thinking alike, each others mind, knowing sympathy

فارسی به عربی

استشارة , عطف

مترادف و متضاد

consultation (اسم)
مشورت، رایزنی، مذاکره، مشاوره، همفکری

sympathy (اسم)
عاطفه، عطف، علاقه، همدمی، دلسوزی، همدردی، همفکری، رقت

فرهنگ فارسی

هم فکر بودن هم عقیده بودن

لغت نامه دهخدا

هم فکری. [ هََ ف ِ ] ( حامص مرکب ) هم فکر بودن. هم عقیده بودن. || با یکدیگر برای کاری اندیشیدن.

پیشنهاد کاربران

هم عقیده بودن

فکر کردن با هم , مشاوره

هم اندیشی


کلمات دیگر: