کلمه جو
صفحه اصلی

همایی

فارسی به عربی

اتفاقیة

مترادف و متضاد

convention (اسم)
قرارداد، انجمن، مجمع، هم ایش، پیمان نامه، هم ایی

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به همای

نام یکی از دهستان های بخش ششتمد شهرستان سبزوار. این دهستان در آخرین حد جنوب باختر شهرستان سبزوار است و گرمسیر ترین منطقه سبزوار محسوب میشود . این دهستان در داخل تپه ماهور ها قرار دارد و ۲۳ دهستان دارد که مجموع سکنه آن ۸۵۹٠ تن میباشد . مرکز آن ده همائی است که ۳۵۷ تن سکنه آنست .

فرهنگ معین

(هُ ) (حامص . ) همای بودن ، مانند هما بودن .

لغت نامه دهخدا

همایی . [هَُ ] (اِخ ) دهی است از بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه که 175 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


همایی. [ هَُ ] ( ص نسبی ) منسوب به همای. بلندپایه. همایون. همایونی. || ( حامص ) همای بودن. بلندپروازی. آزادی و آزادگی :
جغد به دور تو همایی کند
سر که رسد پیش تو پایی کند.
نظامی.

همایی. [ هَُ ] ( اِخ ) معلوم نیست که مولدش کجاست. اکثر عمر خود را در عراق گذراند. یک بار به خراسان سفر کرد. مردی کم سخن بود و این مطلع از اوست :
جانا منم ز دست فراق تو مرده ای
خون در تنم نمانده چو نار فشرده ای.
( از مجالس النفائس امیر علیشیر نوایی ص 120 از ترجمه فارسی ).
وی از معاصران نوایی و از شعرای قرن نهم هجری بوده است.

همایی. [ هَُ ] ( اِخ ) دهی است از بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که 115 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چاه و محصول عمده اش غله و لبنیات و پنبه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

همایی. [ هَُ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش ششتمد شهرستان سبزوار که تابستانی گرم و آبهایی تلخ و شور دارد. به علت دوری از مرکز شهر اغلب کمینگاه سارقان است. آبادیها در میان تپه ماهورها واقع شده است. تعداد قراء آن 23 و سکنه آن 8950 تن است. زراعت قابل ملاحظه ندارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

همایی. [ هَُ ] ( اِخ ) ده مرکزی دهستان همایی بخش ششتمد شهرستان سبزوار دارای 357 تن سکنه. محصول عمده اش پنبه و زیره است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

همایی. [هَُ ] ( اِخ ) دهی است از بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه که 175 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و پنبه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

همایی. [ هَُ ] ( اِخ )ده کوچکی است از بخش بروجن شهرستان شهرکرد که دارای 29 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).

همایی . [ هَُ ] (اِخ ) ده مرکزی دهستان همایی بخش ششتمد شهرستان سبزوار دارای 357 تن سکنه . محصول عمده اش پنبه و زیره است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


همایی . [ هَُ ] (اِخ ) دهی است از بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که 115 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چاه و محصول عمده اش غله و لبنیات و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).


همایی . [ هَُ ] (اِخ ) معلوم نیست که مولدش کجاست . اکثر عمر خود را در عراق گذراند. یک بار به خراسان سفر کرد. مردی کم سخن بود و این مطلع از اوست :
جانا منم ز دست فراق تو مرده ای
خون در تنم نمانده چو نار فشرده ای .
(از مجالس النفائس امیر علیشیر نوایی ص 120 از ترجمه ٔ فارسی ).
وی از معاصران نوایی و از شعرای قرن نهم هجری بوده است .


همایی . [ هَُ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش ششتمد شهرستان سبزوار که تابستانی گرم و آبهایی تلخ و شور دارد. به علت دوری از مرکز شهر اغلب کمینگاه سارقان است . آبادیها در میان تپه ماهورها واقع شده است . تعداد قراء آن 23 و سکنه ٔ آن 8950 تن است . زراعت قابل ملاحظه ندارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


همایی . [ هَُ ] (اِخ )ده کوچکی است از بخش بروجن شهرستان شهرکرد که دارای 29 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).


همایی . [ هَُ ] (ص نسبی ) منسوب به همای . بلندپایه . همایون . همایونی . || (حامص ) همای بودن . بلندپروازی . آزادی و آزادگی :
جغد به دور تو همایی کند
سر که رسد پیش تو پایی کند.

نظامی .



همائی. [ هَُ ] ( ص نسبی ) رجوع به همایی شود.

دانشنامه عمومی

همائی، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کیار در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.
این روستا در دهستان کیار غربی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.

پیشنهاد کاربران

هم آیی در زبان عربی به معنای الاتساق است


کلمات دیگر: