هواپیمایی
فارسی به انگلیسی
aviation, aeronautics
aviation
فارسی به عربی
طیران
مترادف و متضاد
هوانوردی، هواپیمایی
فرهنگ فارسی
علم و فنّاوری پرواز و صنایع مربوط به آن
حرکت دادن هواپیما در آسمان .
لغت نامه دهخدا
هواپیمائی. [ هََ پ َ / پ ِ ] ( حامص مرکب ) عمل هواپیما. || ( اِ مرکب ) سازمان ناظر بر پرواز طیارات.
فرهنگ عمید
۱. مربوط به هواپیما.
۲. سازمان مسئول امور پرواز و مسائل مربوط به آن.
۲. سازمان مسئول امور پرواز و مسائل مربوط به آن.
فرهنگستان زبان و ادب
{aviation} [حمل ونقل هوایی] علم و فنّاوری پرواز و صنایع مربوط به آن
کلمات دیگر: