کلمه جو
صفحه اصلی

همگن

فارسی به انگلیسی

colleague, class, peer, homogeneous

فارسی به عربی

نظیر

مترادف و متضاد

equal (صفت)
مساوی، معدل، یکسان، شبیه، همانند، متعادل، مقابل، هم پایه، برابر، متساوی، همگن، متوازن، هم اندازه، موازی، متکی بر حقوق مشترک

فرهنگ فارسی

( اسم ) همه جمع :همگنان .توضیح این کلمه بصورت مفرد در متون فارسی دیده نشده و جمع آن ( همگنان ) مستعمل است .

فرهنگ معین

(هَ گ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - همه . ۲ - همتا، همانند. ۳ - یکنواخت .

لغت نامه دهخدا

همگن. [ هََ گ ِ ] ( ص مرکب ) همگین. انباز. شریک.( یادداشت مؤلف ). ج ، همگنان. رجوع به همگنان شود.

دانشنامه عمومی

هَمگِن یک ویژگی است که اندازه گیری آن در هر نقطه ای از فضا به نتیجه ای یکسان منجر شود.یعنی اگر یک آزمایش فیزیکی در نقطهٔ خاصی از فضا اجرا شود، همان نتیجه ای را خواهد داشت که همان آزمایش را در چند نقطه یا چندمتر دورتر انجام داده باشند.
به عبارت دیگر، یک خاصیت (یا قانون) همگن با جابه جا شدن ما (یا با عوض کردن مبداء مختصات) تغییر نمی کند. به زبان فنی تر (به زبان نظریه گروه ها)، یک خاصیت همگن نسبت به گروه انتقال های فضایی تقارن دارد.
در مخلوط همگن مواد خواصیت خود را حفظ می کنند، برای مثال در آب نمک ؛ آب مایع بودن خود ونمک شوری خود راحفظ کرده است. همچنین در مخلوط همگن اجزائ مخلوط با مشاهده قابل تشخیص نیست .

همگن (ابهام زدایی). همگن ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
هموژنیزه کردن
دستگاه معادلات خطی
معادله دیفرانسیل همگن
نگاشت خطی
چندگانگی فرهنگی

واژه نامه بختیاریکا

هوگو؛ یک انداز


کلمات دیگر: