کلمه جو
صفحه اصلی

ابتلاع


برابر پارسی : اوباریدن، فروبُردن

عربی به فارسی

در هنج , در هنگ , قورت دادن , داخل معده کردن , فرو بري


فرهنگ فارسی

( مصدر ) فرو بردن به حلق و گلو بلع بگلو فرو بردن بلعیدن فرو دادن تو دادن قورت دادن .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) بلعیدن ، فرو دادن ، قورت دادن .

لغت نامه دهخدا

ابتلاع. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) فروبردن با حلق و گلو. بلع. ( زوزنی ). بگلو فروبردن. بلعیدن. فروبردن. فرودادن. تو دادن. قورت دادن ( در تداول عامه ).

فرهنگ عمید

به گلو فروبردن، بلعیدن.

فرهنگ فارسی ساره

اوباریدن، فروبردن



کلمات دیگر: